چنگیزخان
فارسی به انگلیسی
دانشنامه عمومی
چنگیز خان مغول (۱۱۵۵، ۱۱۶۲، یا ۱۱۶۷ تا ۱۸ اوت ۱۲۲۷ میلادی)، با نام اصلی تموچین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه، و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایه گذاری کرد. او پدربزرگ قوبلای خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هلاکو خان -نخستین ایلخان ایران- بود.
wiki: چنگیزخان (ابهام زدایی). چنگیزخان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
چنگیزخان (رمان)
چنگیزخان (فیلم ۱۹۶۵)
چنگیزخان (مستند)
چنگیزخان (رمان)
چنگیزخان (فیلم ۱۹۶۵)
چنگیزخان (مستند)
wiki: فیلم مستندی به کارگردانی ادوارد بازالگت است که در سال ۲۰۰۵ میلادی توسط بی بی سی ساخته شده است و به زندگی چنگیزخان می پردازد.
چنگیزخان در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها (IMDb)
چنگیزخان در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها (IMDb)
wiki: چنگیزخان (مستند)
چنگیز خان مغول (۵۵۷ تا ۴ شعبان ۶۲۴ قمری برابر با ۱۱۶۲ تا ۱۸ اوت ۱۲۲۷ میلادی)، با نام اصلی تموچین یا تموجین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایه گذاری کرد. او پدربزرگ قوبلای خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هولاکو خان -نخستین ایلخان ایران- بود.
نخستین خان امپراتوری مغول(خان عالی تمام مغولان)
شاهنشاه
چنگیزخان با نام تموچین در سال های بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ (میلادی) به دنیا آمد. او دومین پسر یسوکای بهادر، رئیس قبیله کیاد، از خاندان بورجیگین بود. در زمان یسوکای و آغاز احوال چنگیزخان اقوام مغول و تاتار مطیع همدیگر نبودند و هر یک از خود دارای رئیس قبیله جداگانه ای بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانواده اش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنج های فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی نا آرام و ماجراجو داشت و حتی برادر بزرگتر خود را در یازده سالگی به قتل رساند تا خود رئیس خانواده شود و چون می دید که خویش و بیگانه از وی بیزارند درصدد یافتن پشتیبان برآمد تا کسی را بیابد که بتواند موقتاً در زیر سایه وی پناه ببرد، سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام اونگ خان رفت. اونگ خان نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش به خوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود.
چنگیزخان به واسطه ای آشنایی که با اونگ خان رهبر یکی از اقوام مغول داشت رو به او نهاد. اونگ خان بنابر دوستی که با پدر تموچین داشت از وی به خوبی پذیرایی کرد و نهایت احترام را به وی روا داشت. تموچین با اونگ خان دل یکی نموده و با دشمنانش جنگ ها کرد از جمله با برادر آونگ خان که در مقام مخالفت بود جنگید و او را شکست داد. چون قبایل و اقوام تایجوت و سالجوت و قنقرات و جلایر و تاتار تسلط تموچین و دولت خواهی او را با آونگ خان مشاهده کردند با یکدیگر برای جنگ با ایشان پیمان بستند و بنابر باورهای دینی خود اسب، گاو و قوچ و سگ آورده کشتند و گفتند که اگر خلاف پیمان کنیم این چنین کشته شویم و در عقیده ای ایشان سوگندی ازین عظیم تر نیست.
تموچین و آونگ خان از این موضوع آگاهی یافته به دفع آن ها شتافته طی جنگ های شدیدی بر ایشان پیروز شدند. بدین ترتیب تموچین مدت هفت سال در خدمت آونگ خان بسر برد، تا آنجا که امرای آونگ خان بر وی رشک برده نزد آونگ خان از تموچین بدگویی ها نمودند. آونگ خان گوش به سخنان بدخواهان تموچین نمی داد، مخالفان سنگون پسر آونگ خان را نیز با خود همراه ساختند، و چنان سعی کردند که آونگ خان را نسبت به تموچین بد بین ساختند، آخر کار به دشمنی و جنگ کشید و در جنگ سختی که میان تموچین و آونگ درگرفت آونگ شکست خورد و به بیابان آواره گشت. آخر کار بجایی کشید که آونگ خان به دست مردان تایانگ خان رئیس قوم تایمون رقیب دیرین خود کشته شد. سنگون پسر آونگ از مملکت پدرش آواره گشته به تبت رفت و آخر در کاشغر کشته شد.
نخستین خان امپراتوری مغول(خان عالی تمام مغولان)
شاهنشاه
چنگیزخان با نام تموچین در سال های بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ (میلادی) به دنیا آمد. او دومین پسر یسوکای بهادر، رئیس قبیله کیاد، از خاندان بورجیگین بود. در زمان یسوکای و آغاز احوال چنگیزخان اقوام مغول و تاتار مطیع همدیگر نبودند و هر یک از خود دارای رئیس قبیله جداگانه ای بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانواده اش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنج های فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی نا آرام و ماجراجو داشت و حتی برادر بزرگتر خود را در یازده سالگی به قتل رساند تا خود رئیس خانواده شود و چون می دید که خویش و بیگانه از وی بیزارند درصدد یافتن پشتیبان برآمد تا کسی را بیابد که بتواند موقتاً در زیر سایه وی پناه ببرد، سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام اونگ خان رفت. اونگ خان نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش به خوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود.
چنگیزخان به واسطه ای آشنایی که با اونگ خان رهبر یکی از اقوام مغول داشت رو به او نهاد. اونگ خان بنابر دوستی که با پدر تموچین داشت از وی به خوبی پذیرایی کرد و نهایت احترام را به وی روا داشت. تموچین با اونگ خان دل یکی نموده و با دشمنانش جنگ ها کرد از جمله با برادر آونگ خان که در مقام مخالفت بود جنگید و او را شکست داد. چون قبایل و اقوام تایجوت و سالجوت و قنقرات و جلایر و تاتار تسلط تموچین و دولت خواهی او را با آونگ خان مشاهده کردند با یکدیگر برای جنگ با ایشان پیمان بستند و بنابر باورهای دینی خود اسب، گاو و قوچ و سگ آورده کشتند و گفتند که اگر خلاف پیمان کنیم این چنین کشته شویم و در عقیده ای ایشان سوگندی ازین عظیم تر نیست.
تموچین و آونگ خان از این موضوع آگاهی یافته به دفع آن ها شتافته طی جنگ های شدیدی بر ایشان پیروز شدند. بدین ترتیب تموچین مدت هفت سال در خدمت آونگ خان بسر برد، تا آنجا که امرای آونگ خان بر وی رشک برده نزد آونگ خان از تموچین بدگویی ها نمودند. آونگ خان گوش به سخنان بدخواهان تموچین نمی داد، مخالفان سنگون پسر آونگ خان را نیز با خود همراه ساختند، و چنان سعی کردند که آونگ خان را نسبت به تموچین بد بین ساختند، آخر کار به دشمنی و جنگ کشید و در جنگ سختی که میان تموچین و آونگ درگرفت آونگ شکست خورد و به بیابان آواره گشت. آخر کار بجایی کشید که آونگ خان به دست مردان تایانگ خان رئیس قوم تایمون رقیب دیرین خود کشته شد. سنگون پسر آونگ از مملکت پدرش آواره گشته به تبت رفت و آخر در کاشغر کشته شد.
wiki: چنگیزخان
چنگیز خان (ابهام زدایی). چنگیز خان خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت.
چنگیزخان (رمان)
چنگیزخان (فیلم ۱۹۶۵)
چنگیزخان (مستند)
چنگیزخان همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
چنگیزخان (رمان)
چنگیزخان (فیلم ۱۹۶۵)
چنگیزخان (مستند)
چنگیزخان همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
wiki: چنگیز خان (ابهام زدایی)
چنگیز خان (فیلم ۱۹۵۰). چنگیز خان (انگلیسی: Genghis Khan) یک فیلم است که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد.
۱۹۵۰ (۱۹۵۰) (فیلیپین)
۱۹۵۳ (۱۹۵۳) (ایالات متحده آمریکا)
۱۹۵۰ (۱۹۵۰) (فیلیپین)
۱۹۵۳ (۱۹۵۳) (ایالات متحده آمریکا)
wiki: چنگیز خان (فیلم ۱۹۵۰)
دانشنامه آزاد فارسی
چنگیزخان (۵۴۹ـ۶۲۴ق)
لقب تموچین، فاتح بزرگ و مؤسس دولت مغولان. فرزند یسوکای بهادر، سرکردۀ قبیله قیات از گروه مغولان نیرون بود. پدرش به دست تاتاران کشته شد و او در ۱۳ سالگی به جای پدر نشست، اما اتباعش از وی روی برگرداندند و تموچین برای تسلط بر قیات ها و سایر قبایل نیرون قریب ۲۸ سال به جنگ و گریز با مخالفان پرداخت و در این میان چندبار به دست آنان و ازجمله تایجیوت ها افتاد و هربار به ترتیبی از اسارت خلاص شد. در ۴۰سالگی به اونگ خان پادشاه قوم کرائیت (قرائیت)، از دوستان سابق پدرش پیوست و مدتی را در خدمت او به سر برد. در ۵۹۹ق میان آنان جنگ درگرفت و اونگ خان کشته شد و تموچین لقب چینگری ـ پادشاه بزرگ ـ یافت. در ۶۰۰ق تایانگ خان پادشاه قوم نایمان را به قتل رساند و در ۶۰۱ق قوم تنگقوت را مطیع خود کرد و در قوریلتای بزرگ مغولان در ۶۰۲ق از طرف بت تنگری یا کاهن اعظم، لقب چنگیزخان، خان خانان، خان اعظم گرفت. در ۶۰۳ق ولایت قرقیز و در ۶۰۴ق ولایت مرکیت را به تصرّف درآورد. در ۶۰۵ق پادشاه اویغورها و در ۶۰۷ق ارسلان خان پادشاه قرلق ها مطیع او شدند و تا ۶۱۴ق، که کوشلوک خان نایمان کشته شد و کاشغر به تصرّف قوای چنگیزخان درآمد و پادشاهی قراختائی برافتاد، دیگر هیچ رقیبی برای او باقی نمانده و حدود متصرفات او از پکن در چین تا مرزهای دولت خوارزمشاهیان امتداد یافته بود. چنگیزخان در ۶۱۴ق، محمود خوارزمی (یلواج) و عده ای دیگر را به همراه ۴۵۰ بازرگان مسلمان و غیر مسلمان به قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه فرستاد و خواستار مناسبات دوستانه شد، اما قتل عام بازرگانان به دست غایرخان، حاکم اُترار، دشمنی چنگیز را برانگیخت و باعث لشکرکشی او به قلمرو خوارزمشاهیان شد. ظاهراً تحریکات خلیفه الناصر لِدینِ الله (۵۷۵ـ۶۲۲ق)، که از زیاده خواهی های سلطان محمد خوارزمشاه به خطر افتاده بود، در این لشکرکشی بی تأثیر نبوده است. سپاهیان چنگیز، پس از جنگ های خونین، شهر اترار را تصرف کردند و همچون صاعقه بر سر شهرهای ماوراءالنهر و خوارزم و خراسان و بخشی از عراق عجم فروریختند و با حملات وحشیانۀ خود، تمدن را از نواحی مفتوحه برانداختند و ده های شهرآباد و نواحی اطراف آن را به ویرانه تبدیل کردند و صدها هزار نفر از مردم را کشتند و یا به بردگی گرفتند. رفتارهای جنگی چنگیزخان بر پایۀ وحشت و قتل عام قرار داشت و از این جهت با هیچ یک از کشورگشایان پیشین قابل قیاس نبود. او پس از فجایع بی شمار در ۶۱۹ق عازم مغولستان شد و با توقف های طولانی در ماوراءالنهر ترکستان در ۶۲۱ق به مغولستان بازگشت. او در سلطنت خود دستورالعملی برای ادارۀ امور و تنظیم روابط مردم ترتیب داد که به یاسای چنگیزخانی موسوم بود. چنگیز نسبت به ادیان موجود در نواحی مفتوحه نظر یکسانی داشت و از ترجیح دینی بر دین دیگر، خودداری می کرد.
لقب تموچین، فاتح بزرگ و مؤسس دولت مغولان. فرزند یسوکای بهادر، سرکردۀ قبیله قیات از گروه مغولان نیرون بود. پدرش به دست تاتاران کشته شد و او در ۱۳ سالگی به جای پدر نشست، اما اتباعش از وی روی برگرداندند و تموچین برای تسلط بر قیات ها و سایر قبایل نیرون قریب ۲۸ سال به جنگ و گریز با مخالفان پرداخت و در این میان چندبار به دست آنان و ازجمله تایجیوت ها افتاد و هربار به ترتیبی از اسارت خلاص شد. در ۴۰سالگی به اونگ خان پادشاه قوم کرائیت (قرائیت)، از دوستان سابق پدرش پیوست و مدتی را در خدمت او به سر برد. در ۵۹۹ق میان آنان جنگ درگرفت و اونگ خان کشته شد و تموچین لقب چینگری ـ پادشاه بزرگ ـ یافت. در ۶۰۰ق تایانگ خان پادشاه قوم نایمان را به قتل رساند و در ۶۰۱ق قوم تنگقوت را مطیع خود کرد و در قوریلتای بزرگ مغولان در ۶۰۲ق از طرف بت تنگری یا کاهن اعظم، لقب چنگیزخان، خان خانان، خان اعظم گرفت. در ۶۰۳ق ولایت قرقیز و در ۶۰۴ق ولایت مرکیت را به تصرّف درآورد. در ۶۰۵ق پادشاه اویغورها و در ۶۰۷ق ارسلان خان پادشاه قرلق ها مطیع او شدند و تا ۶۱۴ق، که کوشلوک خان نایمان کشته شد و کاشغر به تصرّف قوای چنگیزخان درآمد و پادشاهی قراختائی برافتاد، دیگر هیچ رقیبی برای او باقی نمانده و حدود متصرفات او از پکن در چین تا مرزهای دولت خوارزمشاهیان امتداد یافته بود. چنگیزخان در ۶۱۴ق، محمود خوارزمی (یلواج) و عده ای دیگر را به همراه ۴۵۰ بازرگان مسلمان و غیر مسلمان به قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه فرستاد و خواستار مناسبات دوستانه شد، اما قتل عام بازرگانان به دست غایرخان، حاکم اُترار، دشمنی چنگیز را برانگیخت و باعث لشکرکشی او به قلمرو خوارزمشاهیان شد. ظاهراً تحریکات خلیفه الناصر لِدینِ الله (۵۷۵ـ۶۲۲ق)، که از زیاده خواهی های سلطان محمد خوارزمشاه به خطر افتاده بود، در این لشکرکشی بی تأثیر نبوده است. سپاهیان چنگیز، پس از جنگ های خونین، شهر اترار را تصرف کردند و همچون صاعقه بر سر شهرهای ماوراءالنهر و خوارزم و خراسان و بخشی از عراق عجم فروریختند و با حملات وحشیانۀ خود، تمدن را از نواحی مفتوحه برانداختند و ده های شهرآباد و نواحی اطراف آن را به ویرانه تبدیل کردند و صدها هزار نفر از مردم را کشتند و یا به بردگی گرفتند. رفتارهای جنگی چنگیزخان بر پایۀ وحشت و قتل عام قرار داشت و از این جهت با هیچ یک از کشورگشایان پیشین قابل قیاس نبود. او پس از فجایع بی شمار در ۶۱۹ق عازم مغولستان شد و با توقف های طولانی در ماوراءالنهر ترکستان در ۶۲۱ق به مغولستان بازگشت. او در سلطنت خود دستورالعملی برای ادارۀ امور و تنظیم روابط مردم ترتیب داد که به یاسای چنگیزخانی موسوم بود. چنگیز نسبت به ادیان موجود در نواحی مفتوحه نظر یکسانی داشت و از ترجیح دینی بر دین دیگر، خودداری می کرد.
wikijoo: چنگیزخان
نقل قول ها
چنگیزخان، خانِ مغول (۱۱۵۵، ۱۱۶۲، یا ۱۱۶۷ تا ۱۸ اوت ۱۲۲۷ میلادی) با نام اصلی تموچین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه، و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایه گذاری کرد. او پدربزرگ قوبلای خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هلاکو خان -نخستین ایلخان ایران- بود.
• «من از برکت یاسا فرمانروای جهان شده ام، شما نیز تابع و مطاع قوانین باشید.» -> در حضور امیران
• «من در باب نصایح و حکم دانشمندان بسیار اندیشیده ام و امروز می بینم که بدون دانستنِ وجه صواب فرمان قتل عام داده ام لکن از هلاکت این مردمان چه باک!.» -> از کتاب چنگیز،انتشارات امیرکبیر
• «در آسمان جز یک قدرت وجود ندارد، در زمین هم جز یک خاقان نباید باشد.» -> از کتاب چنگیز،انتشارات امیرکبیر
• «استحکام هر حصاری به نسبت شجاعت مردانی است که به صیانت آن موظفند.» -> هنگامی که به بخارا رسید
• «من به این مکان نیامده ام مگر برای این که به شما امر بدهم که آذوقهٔ سپاه مرا فراهم کنید، در صحرا دیگر نه ینجه باقی است نه گندم، لشکریان من محتاج به قوت هستند.» -> خطاب به مردم بخارا، در مسجد
• «حج رفتن خطاست زیرا که ملکوت آسمانی در نقطه ای معین از زمین نیست.» -> پس از آگاهی از دین اسلام، در بخارا
• «آه! چه جای خوبی است برای بز کوهی و برای مرد صیّاد و چه مکان راحتی برای مرد سالخورده!» -> زمانی که به جنگلِ درختان کاخ و صنوبر رسید
• «همچنان که آسمان بیشتر از یک خدا ندارد زمین هم بیشتر از یک خدا ندارد و آن خدا منم.» -> چنگیزخان:ماریان شمید. مجله ژاسمین
• «من رئیس شما هستم و شما غلام من»وقتی ایران را فتح کرد• «اگر نمی خواهید کشته شوید پیرو ی دستورات من باشید» -> زمانی که می خواست سربازانش به او وفادار باشند
• «من قوی ترین آدم جهان هستم» -> وقتی ایران را فتح کرد
• «من شهر قره آغاج (در استان آذربایجانشرقی) را بهترین شهر ایران می دانم باید این شهر پیشرفت کند» -> مدتی بعد از فتح ایران
• یک نمونه مهم در تاریخ، جنگهای چنگیزخان مغول، و بویژه تخریب سرزمین های پارسی است. بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیر شده نابود گردید، و پارس، که همان ایران امروزیست، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر بازنیافت.» -> ادوارد تلر در خاطراتش در مورد حمله چنگیزخان مغول به ایران دوره خوارزمشاهی
• «من از برکت یاسا فرمانروای جهان شده ام، شما نیز تابع و مطاع قوانین باشید.» -> در حضور امیران
• «من در باب نصایح و حکم دانشمندان بسیار اندیشیده ام و امروز می بینم که بدون دانستنِ وجه صواب فرمان قتل عام داده ام لکن از هلاکت این مردمان چه باک!.» -> از کتاب چنگیز،انتشارات امیرکبیر
• «در آسمان جز یک قدرت وجود ندارد، در زمین هم جز یک خاقان نباید باشد.» -> از کتاب چنگیز،انتشارات امیرکبیر
• «استحکام هر حصاری به نسبت شجاعت مردانی است که به صیانت آن موظفند.» -> هنگامی که به بخارا رسید
• «من به این مکان نیامده ام مگر برای این که به شما امر بدهم که آذوقهٔ سپاه مرا فراهم کنید، در صحرا دیگر نه ینجه باقی است نه گندم، لشکریان من محتاج به قوت هستند.» -> خطاب به مردم بخارا، در مسجد
• «حج رفتن خطاست زیرا که ملکوت آسمانی در نقطه ای معین از زمین نیست.» -> پس از آگاهی از دین اسلام، در بخارا
• «آه! چه جای خوبی است برای بز کوهی و برای مرد صیّاد و چه مکان راحتی برای مرد سالخورده!» -> زمانی که به جنگلِ درختان کاخ و صنوبر رسید
• «همچنان که آسمان بیشتر از یک خدا ندارد زمین هم بیشتر از یک خدا ندارد و آن خدا منم.» -> چنگیزخان:ماریان شمید. مجله ژاسمین
• «من رئیس شما هستم و شما غلام من»وقتی ایران را فتح کرد• «اگر نمی خواهید کشته شوید پیرو ی دستورات من باشید» -> زمانی که می خواست سربازانش به او وفادار باشند
• «من قوی ترین آدم جهان هستم» -> وقتی ایران را فتح کرد
• «من شهر قره آغاج (در استان آذربایجانشرقی) را بهترین شهر ایران می دانم باید این شهر پیشرفت کند» -> مدتی بعد از فتح ایران
• یک نمونه مهم در تاریخ، جنگهای چنگیزخان مغول، و بویژه تخریب سرزمین های پارسی است. بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیر شده نابود گردید، و پارس، که همان ایران امروزیست، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر بازنیافت.» -> ادوارد تلر در خاطراتش در مورد حمله چنگیزخان مغول به ایران دوره خوارزمشاهی
wikiquote: چنگیزخان
پیشنهاد کاربران
یکی از مردان وحشی بود که همه جا را غارت میکرد و همه مردم را به اثارت می برد و کشتزار ها را نابود میکرد و کتابخانه مدرسه و حتی کتاب ها را به اتش میکشید
چنگیز خان مردی وحشی، جنایتکار بود، او در حملاتش نه به کودکان، حیوانات، زنان و مردان و پیر و جوان هیچ رحمی نکرد و همه را کشت او حتی بناهایی که با بهترین مهندسی ساخته شده بود را به آتش کشید همچنین او کتاب های علمی را سوزاند
آنگاه یک مشت پان ترکیست احمق می آیند می گویند این مردک جنایتکار خوب است!!!!!!!
آنگاه یک مشت پان ترکیست احمق می آیند می گویند این مردک جنایتکار خوب است!!!!!!!
کلمات دیگر: