کلمه جو
صفحه اصلی

شیدن

فرهنگ فارسی

حلاجی کردن ندافی کردن .

لغت نامه دهخدا

شیدن. [ دَ ] ( مص ) حلاجی کردن. ندافی کردن. زدن پنبه و پشم و مانند آن. ندف. حلج. زدن ( چنانکه پنبه و امثال آنرا ). واخیدن. نفش. فلخیدن. فلخمیدن. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

[ دَ ] حلاجی کردن . تفهیم کردن مطلبی . شیر فهم کردن. خر فهم کردن .


کلمات دیگر: