کلمه جو
صفحه اصلی

کلپ

فرهنگ فارسی

( اسم ) ادوار تام. نیرین و کواکب خمس. متحیره در هزاران هزار سال است چه هندوان گمان میکردند که کواکب سیاره در بدو خلقت اوجات و جوز هرات شان در اول برج حمل بوده است و بعد بواسط. حرکات مختلف سریع و بطئ از هم دور شده و پس از طی هزاران هزار سال تام مجددا باوجات و جوز هرات در اول حمل میرسند و در یک محل مجتمع میشوند . سنین در کلپ تمام سالها ی شمسی نجومی است . پس کلپ مقدار زمانی است که میان دو اجتماع سیارات باشد و عدد سنین کلپ بنابر حساب بر همگپت چهار هزار هزار و سیصد و بیست هزار هزار ( ۴/۳۲٠/٠٠٠/٠٠٠ ) میباشد واعراب سنین کلپ را سنین سندهند نامیده اند

لغت نامه دهخدا

کلپ. [ ک َ ل َ ] ( اِ ) منقار مرغان و جانوران. ( انجمن آراء ). منقار مرغ. ( آنندراج ). منقار مرغان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کَلَب و کَلَفت شود. || گرداگرد دهان. ( آنندراج ). کلب و گرداگرد دهان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کَلَب شود.

کلپ. [ ک َ / ک َ پ َ ] ( سانسکریت ، اِ ) اصطلاحی نجومی است. بیرونی آرد: این روزهای است تمام که اندرو هر یکی از کواکب و اوجها و جوزهرهای ایشان را دورها تمام گردد بی کسر. و غرض اندرین ، آسانی یادداشتن است و بیرون آوردن جایگاهها و رفتنشان. و هر گروهی این روزگارها بجای آوردند بر آن حرکات که به رصدیافته شده است. اما آنک میان مردمان معروف شده است آن هندوان است و ایشان آن را کلپ خوانند، و روزگار این مدت را کلپ اهر گن ، ای جمله روزگار کلپ ، و مردمان ما، آن را روزگار «سندهند» خوانند. و نه چنان است ، و لیکن به لغتشان «سدهاند». و این نامی است که بر هرکتاب نجومی بزرگوار افتد، و تفسیرش چنان بود: آن راستی که اندرو کژی نیاید. ( التفهیم ص 146 ) . اصطلاحی نجومی است ، ادوار تامه نیرین و کواکب خمسه متحیره در هزاران سال است ، چه هندوان گمان می کردند که کواکب سیاره در بدو خلقت اوجات و جوزهرات شان در اول برج حمل بوده است. و بعد بواسطه ٔحرکات مختلف سریع و بطئی از هم دور شده پس ازطی هزاران هزار سال تام مجدداً به اوجات و جوزهرات در اول حمل می رسند و در یک محل مجتمع می شوند. سنین در کلپ تمام سالهای شمسی نجومی است. پس کلپ مقدار زمانی است که میان دو اجتماع سیارات باشد. و عدد سنین کلپ بنابر حساب «برهمگپت » چهار هزار و سیصد وبیست هزار هزار ( 000ر000ر320ر4 ) می باشد و اعراب سنین کلپ را سنین «سندهند» نامیده اند. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کلب در همین لغت نامه و گاهنامه سید جلال طهرانی طبع 1310ص 67 و التفهیم ص 146 و 147 و 148 و حواشی همین کتاب و تحقیق ماللهند ص 53 و فهرست همین کتاب ص 355 شود.

کلپ . [ ک َ / ک َ پ َ ] (سانسکریت ، اِ) اصطلاحی نجومی است . بیرونی آرد: این روزهای است تمام که اندرو هر یکی از کواکب و اوجها و جوزهرهای ایشان را دورها تمام گردد بی کسر. و غرض اندرین ، آسانی یادداشتن است و بیرون آوردن جایگاهها و رفتنشان . و هر گروهی این روزگارها بجای آوردند بر آن حرکات که به رصدیافته شده است . اما آنک میان مردمان معروف شده است آن هندوان است و ایشان آن را کلپ خوانند، و روزگار این مدت را کلپ اهر گن ، ای جمله روزگار کلپ ، و مردمان ما، آن را روزگار «سندهند» خوانند. و نه چنان است ، و لیکن به لغتشان «سدهاند». و این نامی است که بر هرکتاب نجومی بزرگوار افتد، و تفسیرش چنان بود: آن راستی که اندرو کژی نیاید. (التفهیم ص 146) . اصطلاحی نجومی است ، ادوار تامه ٔ نیرین و کواکب خمسه ٔ متحیره در هزاران سال است ، چه هندوان گمان می کردند که کواکب سیاره در بدو خلقت اوجات و جوزهرات شان در اول برج حمل بوده است . و بعد بواسطه ٔحرکات مختلف سریع و بطئی از هم دور شده پس ازطی هزاران هزار سال تام مجدداً به اوجات و جوزهرات در اول حمل می رسند و در یک محل مجتمع می شوند. سنین در کلپ تمام سالهای شمسی نجومی است . پس کلپ مقدار زمانی است که میان دو اجتماع سیارات باشد. و عدد سنین کلپ بنابر حساب «برهمگپت » چهار هزار و سیصد وبیست هزار هزار (000ر000ر320ر4) می باشد و اعراب سنین کلپ را سنین «سندهند» نامیده اند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کلب در همین لغت نامه و گاهنامه ٔ سید جلال طهرانی طبع 1310ص 67 و التفهیم ص 146 و 147 و 148 و حواشی همین کتاب و تحقیق ماللهند ص 53 و فهرست همین کتاب ص 355 شود.


کلپ . [ ک َ ل َ ] (اِ) منقار مرغان و جانوران . (انجمن آراء). منقار مرغ . (آنندراج ). منقار مرغان . (ناظم الاطباء). رجوع به کَلَب و کَلَفت شود. || گرداگرد دهان . (آنندراج ). کلب و گرداگرد دهان . (ناظم الاطباء). و رجوع به کَلَب شود.


دانشنامه عمومی

چانه


پیشنهاد کاربران

چانه ( گویش بیرجندی )


کلمات دیگر: