شید کردن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
سالوسی کردن ریا تزویر کردن .
لغت نامه دهخدا
شید کردن. [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سالوسی کردن. ریا و تزویر کردن :
شید کردی تا بمنبر برجهی
تا ز لاف این خلق را حسرت دهی.
شید کردی تا بمنبر برجهی
تا ز لاف این خلق را حسرت دهی.
مولوی.
دانشنامه عمومی
پهن کردن
پیشنهاد کاربران
شید با تلفظ ید مثل ید در دید چید. . . . شید کردن یعنی پهن کردن ( رخت و لباس یا رختخواب ) و پخش کردن و پراکندن چیزی روی جایی البته با نظم و ترتیب سطحی و نه خیلی منظم و مرتب___به معرض نمایش و دید قرار دادن یا بساط کردن___افتادن یا انداختن
مثال:رختها را شید کردم_ملافه را روی تشک شید کن_من اول خوردم زمین دوست گیج من هم شید شد روی من_دیدم چطور با موتور شید شدی رو زمین_کی اجازه داده اینجا بساط خودتو شید کنی؟ _چرا کتاب و دفترت را وسط اتاق شید کردی؟
مثال:رختها را شید کردم_ملافه را روی تشک شید کن_من اول خوردم زمین دوست گیج من هم شید شد روی من_دیدم چطور با موتور شید شدی رو زمین_کی اجازه داده اینجا بساط خودتو شید کنی؟ _چرا کتاب و دفترت را وسط اتاق شید کردی؟
کلمات دیگر: