کلمه جو
صفحه اصلی

تبدل کردن

فرهنگ فارسی

تغییر کردن دگرگون کردن عمل تبدل

لغت نامه دهخدا

تبدل کردن. [ ت َ ب َدْ دُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تغییر کردن. دگرگون کردن. عمل تبدل :
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
دل اگر تنگ بود مهر تبدل نکند.
سعدی.


کلمات دیگر: