کلمه جو
صفحه اصلی

جخابه

فرهنگ فارسی

احمق بی خیر یا مرد لحیم گران

لغت نامه دهخدا

( جخابة ) جخابة. [ ج َ ب َ ] ( ع ص ) احمق بی خیر. جِخابَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جَخّابَة. ( منتهی الارب ). ( ذیل اقرب الموارد ). رجوع به این مترادفات شود. || مرد لحیم گران. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

جخابة. [ ج ِ ب َ] ( ع ص ) جَخّابَة. ( منتهی الارب ) ( ذیل اقرب الموارد ). جَخابَة. ( منتهی الارب ). رجوع به کلمه اخیر شود.

جخابة. [ ج َخ ْ خا ب َ ] ( ع ص ) جِخابَة. ( منتهی الارب ) ( ذیل اقرب الموارد ). جَخابَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به کلمه اخیر شود.

جخابة. [ ج َ ب َ ] (ع ص ) احمق بی خیر. جِخابَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) . جَخّابَة. (منتهی الارب ). (ذیل اقرب الموارد). رجوع به این مترادفات شود. || مرد لحیم گران . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).


جخابة. [ ج َخ ْ خا ب َ ] (ع ص ) جِخابَة. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). جَخابَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به کلمه ٔ اخیر شود.


جخابة. [ ج ِ ب َ] (ع ص ) جَخّابَة. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). جَخابَة. (منتهی الارب ). رجوع به کلمه ٔ اخیر شود.



کلمات دیگر: