کلمه جو
صفحه اصلی

جخدب

فرهنگ فارسی

شیر بیشه

لغت نامه دهخدا

جخدب . [ ج َ دَ ] (اِخ ) نام ابوالصلت کوفی . نسّاب است . (از منتهی الارب ).


جخدب . [ ج ُ دَ ] (ع ص ، اِ) شیر بیشه . (ناظم الاطباء). جُخادِب در تمام معانی . (ازمنتهی الارب ). رجوع به جُخادِب و مترادفات آن شود.


جخدب. [ ج ُ دُ ] ( ع ص ، اِ ) جُخادِب در تمام معانی. ( از منتهی الارب ). رجوع به این کلمه و مترادفات آن شود.

جخدب. [ ج ُ دَ ] ( ع ص ، اِ ) شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ). جُخادِب در تمام معانی. ( ازمنتهی الارب ). رجوع به جُخادِب و مترادفات آن شود.

جخدب. [ ج َ دَ ] ( اِخ ) نام ابوالصلت کوفی. نسّاب است. ( از منتهی الارب ).

جخدب . [ ج ُ دُ ] (ع ص ، اِ) جُخادِب در تمام معانی . (از منتهی الارب ). رجوع به این کلمه و مترادفات آن شود.



کلمات دیگر: