کلمه جو
صفحه اصلی

جدا گردانیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- منفصل کردن سوا کردن . ۲- دور کردن . ۳- تمیز دادن .

لغت نامه دهخدا

جداگردانیدن. [ ج ُ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) قطع کردن. بریدن. منفصل و گسیخته ساختن. عَنش. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: