صفحه اصلی
باز جوی
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) باز جو
لغت نامه دهخدا
بازجوی. ( نف مرکب ) رجوع به بازجو شود.
کلمات دیگر: