کلمه جو
صفحه اصلی

تهبی

فرهنگ فارسی

افشاندن دست را فارغ شدن از کاری

لغت نامه دهخدا

تهبی.[ ت َ هََب ْ بی ] ( ع مص ) افشاندن دست را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : جاء فلان یتهبی. ( اقرب الموارد ). یعنی دست افشان آمد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || فارغ شدن از کاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: