کلمه جو
صفحه اصلی

بریک

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان میانرود سفلی بخش نور شهرستان آمل .

لغت نامه دهخدا

بریک. [ ب َ ] ( ع ص ) برکت یافته : طعام بریک. ( از منتهی الارب ). مبارک فیه. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) افروشه یا خرمای تر که با مسکه خورند. ( منتهی الارب ). رطب که با زبد و کره خورند. واحد آن بریکة. ( از اقرب الموارد ). ج ، بُرُک. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

بریک. [ بْری / ب ِ ]( فرانسوی ، اِ ) نوعی کشتی با دو دگل. ( یادداشت دهخدا ). و رجوع به بریق شود.

بریک. [ ب ُ رَ ] ( اِخ ) شهری است به یمامه. ( منتهی الارب ) ( از مراصد ).

بریک . [ ب َ ] (ع ص ) برکت یافته : طعام بریک . (از منتهی الارب ). مبارک فیه . (اقرب الموارد). || (اِ) افروشه یا خرمای تر که با مسکه خورند. (منتهی الارب ). رطب که با زبد و کره خورند. واحد آن بریکة. (از اقرب الموارد). ج ، بُرُک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


بریک . [ ب ُ رَ ] (اِخ ) شهری است به یمامه . (منتهی الارب ) (از مراصد).


بریک . [ بْری / ب ِ ](فرانسوی ، اِ) نوعی کشتی با دو دگل . (یادداشت دهخدا). و رجوع به بریق شود.


دانشنامه عمومی

بریک یک غذای تونسی است که از یک لایهٔ نازک شیرینی وارکا که به دور یک سری مواد سرخ شده پیچیده می شود، تشکیل شده است. معروف ترین مدل تخم مرغ بریک، شامل یک تخم مرغ کامل است که درون شیرینی مثلثی به همراه پیاز خرد شده، ماهی تن، هریسه و جعفری پیچیده شده است.
شیرینی بریک (ملسوقه یا وارکا) با پهن کردن مقداری خمیر چسبناک به سطحی داغ درست می شود که باید برای ۲ دقیقه بپزد. مخلفات داخلی بریک می تواند شامل ماهی تن، گوشت چرخ کرده، تخم مرغ خام، مرغ، موتوماهیان، هریسه، کبر یا پنیر شود.
یکی از سنت های تونسی این است که مادر دختر برای خواستگار بریک درست می کند. اگر خواستگار بتواند بدون ریختن زردهٔ تخم مرغ آن را بخورد، اجازه دارد تا با دختر ازدواج کند.

گویش مازنی

/barik/ باریک

باریک


پیشنهاد کاربران

نوعی رقص خیابانی است


کلمات دیگر: