کلمه جو
صفحه اصلی

رودربایستی

فارسی به انگلیسی

standing on ceremony, bashfulness, embarrassment, formality, reserve, delicate situation(preventing the refusal of a requestin the pressence of him who makes it)

reserve, delicate situation(preventing the refusal of a requestin the pressence of him who makes it), standing on ceremony


ceremony, formality


فرهنگ فارسی

شرم وحیا، شرم وحضورداشتن، دربرابرخواهش کسی
( اسم ) شرم حضور ماخوذ به حیا شدن .
ماخوذیت به حیا . رودر واسی در رو در بایستی گیر کردن .

فرهنگ معین

(دَ یِ ) (اِمص . ) = رودروایستی : شرم حضور، مأخوذ به حیا شدن .

لغت نامه دهخدا

رودربایستی. [ دَ ی ِ ] ( حامص مرکب ) در تداول عامّه ، مأخوذیت به حیا. ( یادداشت مؤلف ). حالت شرم از گفتن گفتاری یا کردن کرداری بملاحظه حرمت شخص حاضر که این گفته یا کرده خلاف حفظ احترام اوست. ( یادداشت مؤلف ). رودرواسی.
- در رودربایستی افتادن ؛ مأخوذ به حیا شدن. رودربایستی کردن. رجوع به همین ترکیب شود.

فرهنگ عمید

در برابر خواهش کسی مٲخوذ به حیا شدن، شرم حضور داشتن.

پیشنهاد کاربران

این واژه بر اثر استفاده نادرست عوام از واژه ی رو در رو بایستی موجود آمد و معمول شد. هدف از این واژه نیز
در اصل اشاره به لزوم رو در رو شدن با دیگری را می رسانده . . . به واژه ی "رودروایسی" مراجعه کنید.

استعاره از ایستادن روی در دارد یعنی شرایطی که باعث بلاتکلیفی است نه باز شدن در معلوم است نه بسته شدنش به لحاظ تعارف و شرم حضور رفتاری غیر واقعی انجام دادن

تعریف حصور اگر رسیدن به رواق و اتاق باشد و مخاطب انجاست.
فرد عامل و یا حامل ایده و کلام به سبب ناپسند بودن گفتار یا کردارش. . . از شرم حضور و از خجالت روی از مخاطب گردانده . . .
و روی به در می ایستد ( روی در بایستی )
کنایه از شرم حضور و روی گرداندن از مخاطب حاضر و روی به محل خروج است

تعارف

شرم حضور ؛ شرم حضوری. حجب و حیا نشان دادن در پیش کسان. ( از یادداشت مؤلف ) . خجلت کشیدن در حضور بزرگی. رودروایستی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
پنجه شرم حضوری گر بگیرد دامنت
تا قیامت می توان سر در گریبان داشتن.
عظیمی ( از آنندراج ) .
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خلوت آیینه می رود.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب شرم حضوری شود.
- شرم حضوری ؛ شرم حضور. رودروایستی. خجلت کشیدن در حضور بزرگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ترکیب شرم حضور شود.

خلاف میل خود رفتار کردن بخاطر طرف مقابل که ناراحت نشود!!!


کلمات دیگر: