(رَ ) (اِ. ) [ تر - جغتابی ] ۱ - حلقه ای که لشکری در گرد چیزی تشکیل دهد. ۲ - نوعی اردوگاه که به وسیلة گردونه هایی - که به شکل دایره تنظیم کنند - سنگربندی شود.
گورن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
گورن. [ رَ ] ( ترکی ، اِ ) به معنی حلقه زدن مردم باشد، و بعضی گویند به این معنی ترکی است. ( برهان ) ( آنندراج ). ترکی است. در جغتایی گوران ، گورن حلقه ای که لشکری در گرد چیزی تشکیل دهد، نوعی اردوی سنگربندی شده ، که به وسیله گردونه هایی که به شکل دایره تنظیم کنند. «جغتایی 468». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).
گورن. [ رَ ] ( اِخ ) مرکز بخش مربیهان از ناحیه پونتی وی ( در فرانسه ) که 56000 تن جمعیت دارد. کلیسایی از قرن 15 و 16 م. در این شهر باقی است. معدن سنگ لوح نیز دارد.
گورن. [ رَ ] ( اِخ ) مرکز بخش مربیهان از ناحیه پونتی وی ( در فرانسه ) که 56000 تن جمعیت دارد. کلیسایی از قرن 15 و 16 م. در این شهر باقی است. معدن سنگ لوح نیز دارد.
گورن . [ رَ ] (اِخ ) مرکز بخش مربیهان از ناحیه ٔ پونتی وی (در فرانسه ) که 56000 تن جمعیت دارد. کلیسایی از قرن 15 و 16 م . در این شهر باقی است . معدن سنگ لوح نیز دارد.
گورن . [ رَ ] (ترکی ، اِ) به معنی حلقه زدن مردم باشد، و بعضی گویند به این معنی ترکی است . (برهان ) (آنندراج ). ترکی است . در جغتایی گوران ، گورن حلقه ای که لشکری در گرد چیزی تشکیل دهد، نوعی اردوی سنگربندی شده ، که به وسیله ٔ گردونه هایی که به شکل دایره تنظیم کنند. «جغتایی 468». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
گویش مازنی
/goren/ شیر دان
شیر دان
کلمات دیگر: