کلمه جو
صفحه اصلی

نگر

فارسی به انگلیسی

symbol

فرهنگ فارسی

( اسم ) نمونه انموذج : گردون نگری ز عمر فرسوده ماست جیحون اثری زاشک پالوده ماست . ( منسوب به خیام )
دهی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار در ۱۹ هزار گزی شمال شرقی نیکشهر در منطق. کوهستانی گرمسیری واقع است . آبش از رودخانه محصولش غلات و خرما و برنج و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری است .

فرهنگ معین

(نِ گَ ) (شب جم . ) ۱ - بدان ، آگاه باش ، هوشیار باش . ۲ - نگاه کن .
(نَ گَ ) (ص . ) (عا. ) شخص سرد و نچسب ، کسی که خوش محضر نباشد.

(نِ گَ) (شب جم .) 1 - بدان ، آگاه باش ، هوشیار باش . 2 - نگاه کن .


(نَ گَ) (ص .) (عا.) شخص سرد و نچسب ، کسی که خوش محضر نباشد.


لغت نامه دهخدا

نگر. [ ن ِ گ َ ] ( نف مرخم ) نگرنده. آنکه می نگرد.نعت فاعلی مرخم از نگریستن. رجوع به نگریستن شود.
ترکیب ها:
- اندک نگر. بدنگر. پایان نگر. خویشتن نگر. دست نگر. عاقبت نگر.
رجوع به هریک از این مدخل ها شود.

نگر. [ ن ِ گ َ ] ( اِ ) نمونه. انموذج. ( فرهنگ فارسی معین ) :
گردون نگری ز عمر فرسوده ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ماست.
( منسوب به خیام از فرهنگ فارسی معین ).

نگر. [ ن ِ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، در 19هزارگزی شمال شرقی نیکشهر، در منطقه کوهستانی گرمسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و خرما و برنج و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

نگر. [ ن ِ گ َ ] (اِ) نمونه . انموذج . (فرهنگ فارسی معین ) :
گردون نگری ز عمر فرسوده ٔ ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ٔ ماست .

(منسوب به خیام از فرهنگ فارسی معین ).



نگر. [ ن ِ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار، در 19هزارگزی شمال شرقی نیکشهر، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و خرما و برنج و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نگر. [ ن ِ گ َ ] (نف مرخم ) نگرنده . آنکه می نگرد.نعت فاعلی مرخم از نگریستن . رجوع به نگریستن شود.
ترکیب ها:
- اندک نگر . بدنگر. پایان نگر. خویشتن نگر. دست نگر. عاقبت نگر.
رجوع به هریک از این مدخل ها شود.


فرهنگ عمید

۱. = نگریستن
۲. نگرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): آینده نگر.

دانشنامه عمومی

نگر (به انگلیسی: Neger) یک زیردریایی است که طول آن ۷٫۶۰ متر (۲۴ فوت ۱۱ اینچ) می باشد.
یکی از تسلیحات متفاوتی که در جریان جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت اژدرهای سرنشین دار بودند. همانطور که از نام این وسیله بر می آید چیزی شبیه اژدر بود که توانایی حمل سرنشین را نیز داشت. این سلاح دریایی در عملیات های شبانه به آرامی خود را به هدف نزدیک می کرد و در نهایت با شلیک منجر به نابودی آن می شد. ایده ساخت وسیله مذکور اولین بار توسط ایتالیایی ها و در اوایل جنگ جهانی دوم مطرح شد. با موفقیت در آزمایش های عملیاتی نمونه ایتالیایی که Maiale (خوک) نامگذاری شد؛ بریتانیایی ها نیز یک کپی از این زیردریایی را طراحی کرده و آنرا "ارابه" نامگذاری کردند. این اژدرهای سرنشین دار در واقع نوعی زیردریایی کوچک بودند که مهمترین ویژگی آنها "اندازه" کوچک و قابلیت های عملیاتی بود که برایشان تعریف شده بود.
با این ویژگی ها، کریگسمارینه(نیروی دریایی آلمان که بین سال های 1935 تا 1945 میلادی با این نام شناخته می شد) هم که نمی خواست در رقابت توانمندی های دریایی از طرف مقابل خود عقب بماند، اقدام به طراحی یک اژدر سرنشین دار کرد.
نِگِر نامی بود که آلمان ها برای سلاح تولیدی خود انتخاب کردند. و این گزینش که همان تلفظ آلمانی واژه نگرو در زبان انگلیسی محسوب می شود با توجه به نام سازنده این وسیله Richard Mohr انجام شد. عنوان فامیل این فرد به مفهوم "مور" باز می گردد.

دانشنامه آزاد فارسی

نَگَر (Nagar)
ایالت کوچکی در کشمیر. در ۱۸۸۸ با ایالت هونزا متحد شد و اکنون پاکستان آن را اداره می کند.

پیشنهاد کاربران

نگاه کن.

نگر : بنگر ، از نگریستن ، به معنی بهوش باش و بدان در معنی مجاز سبب و مسبب : اندیشیدن و بررسیدن و هوش داشتن.
نگر تا چکاری همان بِدرَوی
سخن هرچه گویی ، همان بشنوی
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۷۹ .



کلمات دیگر: