کلمه جو
صفحه اصلی

سفین

فرهنگ فارسی

( صفت ) شکافنده چوب شکاف ( تیر ) .
کشتی یا تراشیده و صیقل کرده

فرهنگ معین

(سَ فِ ) [ ع . ] (ص . ) شکافنده .

لغت نامه دهخدا

سفین. [ س َ ] ( ع اِ ) کشتی. سفن ، سفاین. ( مهذب الاسماء ). کشتی. ( دهار ). || ( ص ) تراشیده و صیقل کرده :
هرکجا باغی بود آنجا بود آواز مرغ
هرکجا مرغی بود آنجا بود تیر سفین.
منوچهری.

دانشنامه عمومی

سفین روستای کوچکی از توابع بخش کیش شهرستان بندر لنگه استان هرمزگان واقع در جنوب ایران.
الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه» ، چاپ دوم، دبی: دارالأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی.
محمد صدیق، عبدالرزاق، «صهوة الفارس فی تاریخ عرب فارس» ، چاپ اول، شارجه: چاپ خانه المعارف، ۱۹۹۳ میلادی.
العصیمی، محمد بن دخیل، عرب فارس ، چاپ اول، دمام (عربستان سعودی): انتشاراتی الشاطیء الحدیثة، ۱۴۱۸ هجری قمری.
حاتم، محمد بن غریب، تاریخ عرب الهولة، چاپ اول، قاهره: دارالعرب للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷ میلادی.
کامله، القاسمی، بنت شیخ عبدالله، (تاریخ لنجة) مکتبة دبی للتوزیع، الامارات:، چاب دوم، انتشار سال ۱۹۹۳ میلادی. (به عربی).
بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی.
از شمال دریا، از جنوب دهلیز، از مغرب دهکون، و از سمت مشرق به الباغ محدود می گشته است اما در حال حاضر با منطقه شهری شهرک ((میرمهنا )) محصور شده است.
جمعیت آن در حدود ۱۲۰۰ نفر می باشد. دارای مسجد،ساکنان این روستا از بیشتر نژاد عرب و اهل سنت از شاخه حنبلی هستند یعنی از پیروان امام احمد ابن حنبل می باشند.اما سایر اقوام ایرانی نیز در این محله ساکن هستند.
اهالی روستا از طریق صید، ماهی گیری و تجارت امرار معاش می کنند.


کلمات دیگر: