کلمه جو
صفحه اصلی

دنو

فرهنگ فارسی

نزدیک شدن، نزدیک بودن
( مصدر ) نزدیک شدن نزدیک بودن .

فرهنگ معین

(دُ نُ ) [ ع . ] (مص ل . ) نزدیک شدن ، نزدیک بودن .

لغت نامه دهخدا

دنو. [ دُ ن ُوو ] (ع اِمص ) قرب . نزدیکی . (آنندراج ) (غیاث ). || خویشی و قرابت . (منتهی الارب ).


دنو.[ دُ ن ُ و و ] (ع مص ) نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (غیاث ). نزدیک آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). اِدّناء. (المصادر زوزنی ). رجوع به ادناء شود.


دٔنو. [ دَ ءِ ] ( ص ) دنوتک ( پهلوی ) . در اوستا صفتی است گاو و اسب و شتر ماده را برای بازشناختن از نرآنان و صفتی که بازشناختن گاو و اسب و شتر نر بکار رفته «ارشن » است که در پهلوی «گوشن » و در فارسی صورت «گشن » بخود گرفته است و بمعنی نر بکار میرود. ( از فرهنگ ایران باستان تألیف آقای پورداود ص 253 ج 1 ).

دنو.[ دُ ن ُ و و ] ( ع مص ) نزدیک شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ) ( غیاث ). نزدیک آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). اِدّناء. ( المصادر زوزنی ). رجوع به ادناء شود.

دنو. [ دُ ن ُوو ] ( ع اِمص ) قرب. نزدیکی. ( آنندراج ) ( غیاث ). || خویشی و قرابت. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. نزدیک شدن.
۲. نزدیک بودن.

دانشنامه عمومی

دنو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره کند:
دنو (روسیه)
دنو (کنارک)

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دُنْیَا: دنیا - نزدیکتر(صفت تفضیلی از "دُنُو"در اصل به معنی نزدیکترومؤنث أدنی است .در عبارت "إِذْ أَنتُم بِـﭑلْعُدْوَةِ ﭐلدُّنْیَا " در معنی نزدیکتر آمده است)
تکرار در قرآن: ۱۳۳(بار)


کلمات دیگر: