کلمه جو
صفحه اصلی

روزگار بردن

فارسی به انگلیسی

to pass ones days, to associate

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سپری کردن عمر گذراندن ایام.

فرهنگ معین

( ~. بُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - در انتظار ماندن . ۲ - عمر ضایع کردن .

پیشنهاد کاربران

روزگار بردن:عمر سپری کردن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۱ ) .


کلمات دیگر: