آنجای از دشت و صحرا که مردمان و حیوانات در زمستان در آنجا آسایش می کنند .
نفل
فرهنگ فارسی
آنجای از دشت و صحرا که مردمان و حیوانات در زمستان در آنجا آسایش می کنند .
فرهنگ معین
(نَ فَ ) [ ع . ] ۱ - (اِ. ) غنیمت . ۲ - غنیمتی که از دشمن برای مصالحه گیرند. ۳ - مالی که شرعاً متعلق به پیغمیر یا امام است (از قبیل اموال میت بلاوارث ، جنگل های طبیعی و غیره )، ج . انفال .
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عبادتی که واجب نباشد، عبادت مستحب . 2 - غنیمت . 3 - عطیه ، بخشش .
(نَ فَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) غنیمت . 2 - غنیمتی که از دشمن برای مصالحه گیرند. 3 - مالی که شرعاً متعلق به پیغمیر یا امام است (از قبیل اموال میت بلاوارث ، جنگل های طبیعی و غیره )؛ ج . انفال .
لغت نامه دهخدا
نفل. [ ن َ ف َ ] ( ع اِ ) غنیمت. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). فی ٔ. ( یادداشت مؤلف ). || هبه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). || زیادت. ( از اقرب الموارد ). برتری ، گویند: لهذا نفل علی هذا؛ ای زیادة . ( از اقرب الموارد ). ج ، انفال ، نفال. || گیاهی است بهترین ِ تَرَها گلش زرد و خوشبوی و فربه کن اسبان را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). شبدر. ( یادداشت مؤلف ). واحد آن نفلة. ( از اقرب الموارد ). || در فقه ، آنچه از غنیمت که امام بیش از سهم دیگران به یکی از سپاهیان اختصاص دهد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). سهم یکی از غنیمت بران که به علتی بیش تر از سهام دیگران است ، جاسوسان و فرماندهان قشون از جمله اشخاصی هستند که مستحق نفل می باشند. ( یادداشت مؤلف ).
نفل. [ ن ُ ف َ ] ( ع اِ ) سه شب از ماه که پس از غرر آید ؛ یعنی شب چهارم و پنجم و ششم. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). سه شب بعد از غرر در ماه. ( از اقرب الموارد ).
نفل. [ ن ُ ف َ ] ( اِ ) آنجای از دشت و صحرا که مردمان و حیوانات در زمستان در آنجا آسایش می کنند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نغل شود.
نفل . [ ن َ ] (ع اِ) عطیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || غنیمت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (دهار). || ادای آنچه واجب نیست . (از اقرب الموارد). || عبادتی که واجب نبود.(منتهی الارب ). زیاده بر واجب . (از متن اللغة). عبادتی که بر بنده واجب باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). طاعت که نه فریضه بود نه سنت . (مهذب الاسماء). عبادتی که زائد بر فرایض و واجبات کنند. (از تعریفات ) (از اقرب الموارد). مندوب . مستحب . التطوع النفاق . (از تعریفات ). نافلة. رجوع به نافلة شود. || سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). برد. (متن اللغة). || (مص ) غنیمت دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || عطیه دادن . || سوگند خوردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نفل . [ ن َ ف َ ] (ع اِ) غنیمت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). فی ٔ. (یادداشت مؤلف ). || هبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || زیادت . (از اقرب الموارد). برتری ، گویند: لهذا نفل علی هذا؛ ای زیادة . (از اقرب الموارد). ج ، انفال ، نفال . || گیاهی است بهترین ِ تَرَها گلش زرد و خوشبوی و فربه کن اسبان را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شبدر. (یادداشت مؤلف ). واحد آن نفلة. (از اقرب الموارد). || در فقه ، آنچه از غنیمت که امام بیش از سهم دیگران به یکی از سپاهیان اختصاص دهد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). سهم یکی از غنیمت بران که به علتی بیش تر از سهام دیگران است ، جاسوسان و فرماندهان قشون از جمله اشخاصی هستند که مستحق نفل می باشند. (یادداشت مؤلف ).
نفل . [ ن ُ ف َ ] (اِ) آنجای از دشت و صحرا که مردمان و حیوانات در زمستان در آنجا آسایش می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به نغل شود.
نفل . [ ن ُ ف َ ] (ع اِ) سه شب از ماه که پس از غرر آید ؛ یعنی شب چهارم و پنجم و ششم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). سه شب بعد از غرر در ماه . (از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
عبادتی که واجب نباشد؛ آنچه انسان علاوه بر واجبات و فرایض به جا بیاورد.
غنیمتی که از دشمن بگیرند و شرعاً متعلق به پیامبر، امام، یا حکومت اسلامی است.
غنیمتی که از دشمن بگیرند و شرعاً متعلق به پیامبر، امام، یا حکومت اسلامی است.
دانشنامه اسلامی
معنی نَافِلَةً: زیادی - اضافه - عطیه و بخششی افزون (کلمه نافله از ماده نفل به معنای زیادی است ،و معنای عبارت "وَمِنَ ﭐللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ "این است که قسمتی از شب را پس از خوابیدنت بیدار باش و به قرآن (یعنی نماز ) مشغول شو ، نمازی که زیادی بر مق...
تکرار در قرآن: ۴(بار)
(بر وزن فلس) زیادت. چنانکه در نهایه و اقرب الموارد و در مجمع و المنار ذیل: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْاَنْفالِ» گفتهاند. نماز نافله را از آن نافله گویند که زاید بر واجب است. ایضاً نفل به معنی عطیه آمده چنانکه در قاموس و صحاح گفته، طبرسی نسبت آن را به «قول» داده است و نَفَل (بر وزن فرس) به معنی غنیمت و هبه و زیادت است، جمع آن انفال میباشد مثل سبب و اسباب. راغب گوید: گفتهاند نَفَل به عینه غنیمت است لیکن به اعتبار آنکه با فتح به دست آمده غنیمت و به اعتبار آنکه عطائی است از جانب خدا بدون استحقاق، نفل گفته میشود. . نافله به معنی عطیه است یعنی: اسحق و یعقوب را به ابراهیم عطیهای دادیم و همه را نیکوکار گرداندیم. به قولی «نافله» فقط به یعقوب راجع است. * . یعنی بعضی از شب را با قرآن (نماز) بیدار باش که زیادتی بر فرائض و یا عطیهای است نسبت به تو، شاید خدایت تو را به مقام پسندیدهای برساند به اتفاق روایات فریقین و اجماع مفسران مقصود از مقام محمود مقام شفاعت است. آیه ظاهراً راجع به نماز شب باشد. در مجمع از ابن عباس نقل شده: نماز شب بر آنحضرت واجب و بر دیگران فضیلت بود در صافی از تهذیب از امام صادق «علیه السلام» منقول است که از نوافل پرسیدند فرمود: «فریضة ففزع السامعون» اینکه امام فرمود: واجب است شنوندگان ترسیدند فرمود: مقصودم نماز شب است بر رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» که فرموده: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ». ظاهراً از آیه اختصاص آن را به رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» نفهمیدهاند گرچه در جوامع الجامع آن را معنای اول گفته است مجلسی رحمه اللَّه در بحار باب فضائل و خصائص آن حضرت آیه فوق را نقل کرده و فقط کلمات طبرسی را از مجمع نقل کرده است. ولی در عین حال از کلمه «لک» و اینکه نافله شب برای همه مستحب است میشود وجوب آن را برای آن حضرت استظهار کرد مخصوصاً با روایتی که از تهذیب نقل گردید و مخصوصاً با ذیل آییه که مخصوص به آن حضرت است «عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً». انفال . انفال چنانکه گفته شد جمع نفل است به معنی غنیمت و هبه و زیادت. ظاهراً به غنائم از آن جهت انفال گفتهاند که زائداند بر مقصود از جنگ، که غرض اصلی از آن، گسترش دین و دفاع از حریم اسلام است و در روایات اهل بیت علیهم اسلام انفال عبارتند از: 1- هر زمین متروکی که اهل آن از بین رفتهاند. 2- زمینهائی که با صلح گفته شده مثل بحرین و فدک. 3- اراضی موات. 4- جنگلها. 5- قلل کوهها. 6- معادن. 7- مراتع. 8- سیل گاهها. 9- میراث کسانی که وارث ندارند. 10- و امثال آنچه گفته شد. اینها را از آن انفال گویند که زایداند از آنچه مردم مالک شدهاند و اینها ثروتهای عمومی اند که با صلاحدید امام «علیه السلام» و حکام شرعی در مصارف عمومی مورد استفاده قرار میگیرند، در وسائل از کافی در ضمن حدیثی از حضرت کاظم «علیه السلام» نقل شده: «وَ الْاَنْفالُ کُلُّ ارَضٍ خَرِبَةٍ بادَ اَهْلُها، وَ کُلُّ اَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْها بِخَیْلٍ وَ لارِ کابٍ وَ لکِنْ صالَحُوا صُلْحاً وَ اَعْطُوا بِاَیْدیهِمْ عَلی غَیْرِ قِتالٍ، وَ لَهُ (الامام) رُؤُسُ الْجِبالِ وَ بُطُونُ الْاُوْدِیَةِ وَ الْاجامُ وَ کُلُّ اَرْضٍ مَیْتَةٍ لارَبَّ لَها وَ لَهُ صَوافِی الْمُلُوکِ ماکانَ فی اَیْدیهِمْ مِنْ غَیْرِ وَجْهِ غَصْبٍ لِاَنَّ الْغَصْبَ کُلُّهُ مَرْدُودٌ، وَ هُوَ وارِثُ مَنْ لاوارِثَ لَهُ یُعَوُلُ مَنْ لاحیْلَةَ لَهُ...». *** به هر حال صریح آیه «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْاَنْفالِ قُلِ الْاَنْفالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» آنست که انفال اعم از غنائم جنگی و غیره همه مال خدا و رسول است و در حکم اولی کسی را بر آنها حقی نیست مگر آنکه خدا و رسول بدهند و چون در سوره انفال مقداری از آیات جنگ معروف «بدر» ذکر شده و در آیه . آمده، روشن میشود که مراد از انفال در «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْاَنْفالِ» غنائم جنگ بدر و الف و لام آن برای عهد است و امام زین العابدین و امام باقر و صادق علیهم السلام و نیز ابن مسعود آن را «یَسْئَلُونَکَ الْاَنْفالَ» بدون «عن» خواندهاند، این نیز موید مطلب فوق است. ولی الف و لام در «قُلِْ الْاَنْفالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» برای استغراق است یعنی از تو از انفال (غنائم) جنگ بدر میپرسند بگو: تمامی انفال (اعم از غنائم و غیره) مال خدا و رسول است. مانعی ندارد که غنائم جنگی به حکم اولی مال خدا و رسول باشد ولی به حکم آیه «وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ» پنج یک آن کنار شده بقیه به مجاهدین داده شود. در خاتمه باید دانست فیء رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» نیز از انفال است و قسمت دوم از انفالی که نقل کردیم میباشد در «فیء» آیات و محل مصرف آن بررسی شده و برای تمام مطلب باید به آنجا رجوع شود.