کلمه جو
صفحه اصلی

دهور

فرهنگ فارسی

جمع دهر
( اسم ) ۱ - روزگار زمانه . ۲ - عهد عصر زمان دوره . ۳ - ( تصوف ) اسمائ الحسنی . ۴ - زمان نامتناهی است از لا و ابدا . ۵ - مقدار هستی و مدت و امتداد پایندگی ذوات بی ملاحظه امور متغیره حادثه چنانکه در زمان ملحوظ است جمع دهور . یا دهر اسفل وعائ و طباع کلیه را از حیث انتساب آنها بمبادی عالیه دهر اسفل گویند ( دررالفوائد ۱۴۸ ) . یا دهر ایسر وعائ مثل معلقه ( ایضا ) یا دهر ایمن . وعائ عقول طولیه مترتبه و عرضیه متکائفه ( ایضا ) . یا دهر کاسه گردان روزگار جهان پایین عالم سفلی .

فرهنگ معین

(دُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ دهر.

لغت نامه دهخدا

دهور. [ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ دهر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ص 49 ). ج ِ دهر که زمانه است. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
بر کهن کردن همه نوها
ای برادر موکل است دهور.
ناصرخسرو.
در ایام ماضی و سوالف دهور صیادی سگی معلم داشت. ( سندبادنامه ص 200 ). رجوع به دهر شود.

فرهنگ عمید

= دهر

دهر#NAME?



کلمات دیگر: