کلمه جو
صفحه اصلی

دنبلان

فارسی به انگلیسی

sheep's testicles used as food, truffle, lambs-fry

lamb's-fry, truffle


مترادف و متضاد

sweetbread (اسم)
لوزالمعده، تیموس حیوانات جوان، دنبلان

فرهنگ فارسی

خایه گوسفندکه آن راروی آتش کباب کنندوتف بدهند
( اسم ) ۱ - خایه گوسفند که آنرا کباب کنند و خورند بیضه گوسفند . ۲ - نوعی قارچ که در امکنه مرطوب روید و آنرا در روغن تفت دهن و خورند .

فرهنگ معین

(دُ بَ) (اِ.) بیضة چهارپایان حلال گوشت .


(دُ بَ) (اِمر.)1 - خایة گوسفند. 2 - نوعی قارچ خوراکی .


(دُ بَ ) (اِ. ) بیضة چهارپایان حلال گوشت .
(دُ بَ ) (اِمر. )۱ - خایة گوسفند. ۲ - نوعی قارچ خوراکی .

لغت نامه دهخدا

دنبلان. [ دُم ْ ب َ ] ( اِ ) قسمی از سماروغ مأکول که بدون ساقه و بدون ریشه در زیر زمین پدید می آید. ( ناظم الاطباء ). از ترکی طُمَلان. قسمی قارچ که در زیر زمین تولید شود به رنگ سرخ تیره اغبر. کماة. نبات الرعد. سماروغ. شحم الارض. ( یادداشت مؤلف ). [از تیره های نوعی قارچ ] دنبلان که آسکهای آنها داخلی است و اطراف آنها را کلافه قارچ کاملاً فراگرفته است. ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 166 ). دنبلانها معمولاً دسته دسته در عمق 30 سانتیمتری در خاک و نزدیک به ریشه های گیاهان و درختها می رویند.کاشت آنها نتیجه مفید نداده است ، ولی به حالت طبیعی در بسیاری از زمینهای معتدل دیده می شوند و آنها رابه وسیله سگ یا خوک پیدا می کنند. ( از دایرةالمعارف فارسی ). || ( اصطلاح عامیانه ) تخم گوسپند. خایه گوسپند و بز و غیره. بیضه غنم. خصی المواشی. بیضه گوسپند که کباب کرده خورند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. خایۀ گوسفند که آن را روی آتش کباب می کنند یا در روغن تف می دهند و می خورند.
۲. نوعی قارچ یا سماروغ که در جاهای مرطوب می روید و آن را نیز در روغن تف می دهند و می خورند.

دانشنامه عمومی

دُنبَلان یا دُنبالان به بیضه چارپایان اهلی مانند بز، گوسفند و گاو گفته می شود. دنبلان غده ای سفید و پرچربی است که وزن آن به ۱۰۰ گرم نیز می رسد. در خاورمیانه و کشورهای مدیترانه ای دنبلان را به عنوان خوراک تهیه می کنند. در کشورهای دیگر دنبلان گاو پرطرفدار است.
Reviving a very delicate delicacy
Donbalaan: Persian Lamb Testicles
بیشتر مسلمانان و شیعیان خوردن دنبلان را حرام می دانند.
واژهٔ دنبالان مشتقی از واژه دنب و دنباله است.در لغت نامه دهخدا، در توصیف دنبلان آمده است: تخم گوسپند، خایه گوسفند و بزغاله و غیره. بیضه غنم. خصی المواشی، بیضه گوسفند که کباب کرده خورند.
بیشتر مراجع تقلید شیعه خوردن دنبلان را حرام می دانند. در نظر اهل سنت وشیعه با توجه به عبارات فقهی در ذخیره کتب اهل سنت خوردن دنبلان حرام و در بعضی موارد مکروه تحریمی یعنی نزدیک به حرام است وقتی حیوانی به روش شرعی ذبح شده باشد نیز مصرف هفت عضو حرام می باشد که عبارت است: ۱) آلت تناسلی نر، ۲) آلت تناسلی ماده، ۳) بیضه، ۴) مثانه (شاش دان)، ۵) کیسه صفرا (زهره)، ۶) خونی که در زمان سر بریدن از گلوی حیوان خارج می شود، و ۷) غده های موجود در گوشت

دانشنامه آزاد فارسی

دُنْبَلان (truffle)
گروهی از قارچ های زیرزمینی، از راستۀ Tuberales. بعضی از آن ها از نظر غذایی با ارزش و فوق العاده خوشمزه اند. گونۀ Tuber melanosporum، که معمولاً در زیر درختان بلوط می روید، لذیذ است. این قارچ بومی ناحیۀ پریگور در فرانسه است، اما در سایر نواحی نیز پرورش می یابد. گِرد و به رنگ قهوه ای تیره است، گوشتی تیره رنگ دارد، و بر سطح خارجی آن زگیل هایی دیده می شود. از گذشته های دور مردم از سگ و خوک، که حس بویایی نیرومندی دارند، برای یافتن این قارچ استفاده می کردند، اما در ۱۹۹۰، در انستیتوی علوم و تکنولوژی دانشگاه منچستر انگستان نوعی بویاب مصنوعی ساخته شد که در آزمایش هایی در بوردو کارآیی خود را برای یافتن این قارچ نشان داد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دنبلان از اعضاء حیوانات می باشد. از آن در باب اطعمه و اشربه نام برده اند. به دنبلان، انثیان حیوان، بیضتان حیوان، خایه حیوان و خصیتین حیوان نیز گفته می شود.
دنبلان بیضه چارپایان است.
احکام دنبلان
از اعضای حرام در حیوانات حلال گوشت تذکیه شده، مانند گاو و گوسفند دنبلان است.

پیشنهاد کاربران

دنبل و دنبلان اصل کلمه دمبل و دمبلان است.
دم و بل
دم همان دم حیوان است
بل نیز کوتاه شده بالا است
دنبل یعنی بالاتر از دم و دنبلان جمع دنبل است


کلمات دیگر: