کلمه جو
صفحه اصلی

فوارس

فرهنگ فارسی

جمع فارس به معنی اسب سوار
( صفت اسم ) اسب سواران سواران .

فرهنگ معین

(فَ رِ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) جِ فارس .

لغت نامه دهخدا

فوارس. [ ف َ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ فارِس. ( منتهی الارب ). اسب سواران. سواران. ( فرهنگ فارسی معین ).
- ابوالفوارس ؛ کنیت چند تن است از شاهان و امیران. رجوع به ابوالفوارس شود.
|| ( اِخ ) نام صورت دوازدهم از صور شمالی فلکی در نظر قدماء، و آن را دجاجة گویند. ( یادداشت مؤلف از مفاتیح ).

فرهنگ عمید

= فارِس

فارِس#NAME?


دانشنامه عمومی

فوارس روستای کوچکی از توابع بخش کوشکنار شهرستان پارسیان در استان هرمزگان واقع در جنوب ایران. این روستا در ۴ کیلومتری مغرب سروباش واقع شده است.
الوحیدی الخنجی، حسین بن علی بن احمد، «تاریخ لنجه» ، چاپ دوم، دبی: دار الأمة للنشر والتوزیع، ۱۹۸۸ میلادی.
محمد صدیق، عبدالرزاق، «صهوة الفارس فی تاریخ عرب فارس» ، چاپ اول، شارجه: چاپ خانه المعارف، ۱۹۹۳ میلادی.
الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران) چاپ سوم، دبی: سال انتشار ۱۹۹۷ مبلادی به (عربی).
العصیمی، محمد بن دخیل، عرب فارس ، چاپ اول، دمام (عربستان سعودی): انتشاراتی الشاطیء الحدیثة، ۱۴۱۸ هجری قمری.
حاتم، محمد بن غریب، تاریخ عرب الهولة، چاپ اول، قاهره: دارالعرب للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷ میلادی.
از شمال سهوه، از جنوب کوه، از مغرب اکابر، و از سمت مشرق به سروباش محدود می گردد.
دارای ۴۶ خانوار و ۱۹۸ نفر جمعیت می باشد. (آماریجدید). ساکنان این روستا از نژاد عرب و از اهل سنت و از پیروان مذاهب: شافعی هستند.دارای مسجد، مدرسه دبستان و راهنمای وزمین فوتبال، خانه بهداشت و آب انبار (برکه) می باشند.
در روستا حدود ۱۲ خانه قدیمی وجود دارد که از سنگ و کاهگل ساخته شده است، و تاریخش به دها سال پیش بر می گرددو۳۴ خانه نو که از سیمان وبلوک واجر و تعدادی نیز به سبک مقاوم سازی زلزله که شامل تمام مدارس ومساجداین روستامی باشد. ضمناً طرح هادی این روستا از ابتدای سال ۸۶ اجرا خواهد شد


کلمات دیگر: