کلمه جو
صفحه اصلی

شیرخشت

فارسی به انگلیسی

purgative manna

فرهنگ فارسی

گیاهی که درکوههای البرزوخراسان میروید، طعمش، شیرین ودارای قندونشاسته وسقزااست، درطب به، عنوان ملین ومسهل بکارمیرود
( اسم ) ماده ایست از ترکیب قندهای مختلف درست شده و در نتیجه خراش وارد بر روی پوست برخی گیاهان از قبیل کاروان کش به دست می آید . شیر خشت از لحاظ ترکیبات شیمیایی جزو من ها محسوب می شود و در تداوی به جهت لینت یا به جای مسهل به کار می رود و چون طعم مطبوع و شیرینی دارد مورد توجه است . بهترین شیر خشتها شیر خشت خراسان و هرات است که از گیاه کاروان کش بدست می آید . در دیگر نقاط ایران نیز از گیاه گپ شیر شیر خشت به دست می آورند . به همین جهت این گیاه را به نام شیر خشت نیز نامیده اند شیر خشک شیر خاشاک . یا شیر خشت شهری . شیر خشتی است که از گیاه گپ شیر گرفته می شود و مرغوبیت شیر خشت هراتی را ندارد . یا شیر خشت هراتی . شیر خشتی است که از گیاه کاروان کش به دست می آید و بهترین نوع شیر خشت است .

فرهنگ معین

(خِ ) (اِمر. ) شیره و صمغی است که از گیاهی در کوه های البرز و خراسان می روید تراوش می کند، طعمش شیرین و دارای قند و نشاسته و سقز است ، در طب به عنوان ملین و مسهل به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

شیرخشت . [ خ ِ ] (اِ مرکب ) شیره ای که از بعضی اشجار تراوش می کند و مسهل آرام و نیکوییست در اطفال . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). نباتیست طبی ، از گیاهی که در کوه البرز و خراسان فراوان است به دست آید، نام طل است که بر سیه چوب افتد، و معرب آن شیرخشک است . (یادداشت مؤلف ). اسم صمغ بعضی از اشجار بلاد هرات است وبهترین نوع آن سفید و شیرین و حبه های بزرگ است و استعمال دارویی دارد و برای تقویت باه و جگر و معده و دفع سرفه و تبهایی که از موارد رقیقه باشد نافع است و مسهل اخلاط رقیقه است ولی برای صاحبان قولنج مضر است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). این «من » را در هرات از درختچه ٔ کاروانکش در ایران از درختچه ٔ دیگری به نام شیرخشت گیرند. (یادداشت مؤلف ). شبنمی است که بر نوعی از درخت نشیند و آنرا گرفته در دواها بکار برند و مایل به شیرینی است ، و بعضی گفته اند صمغی است که از درخت مخصوص گیرند، و حق آن است که در کوهستان هرات درختی است که آنرا کشیرو خوانند، و هم درختی است که آنرا کبیرو خوانند صمغی که از درخت کشیرو حاصل آید، پس از حذف کاف تازی و واو آنرا شیرخشت خوانند و آنچه از درخت کبیرو گیرند بعد از حذف کاف و واو از لفظ کبیرو آنرا بیرخشت نامند و عوام «ر» را به «د» بدل نموده بیدخشت گویند. و در بعضی کتب طبیه آمده که خوشت به معنی مطلق صمغ بود پس شیرخشت به معنی صمغ شیرمانند بود بواسطه ٔ سفیدی آن ، و گفته اند خشت مرادف است با خشک و مؤید آن است که تازیان این دوا را لبن الجامد خوانند. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). ماده ای است که از ترکیب قندهای مختلف درست شده و درنتیجه ٔ خراش وارد بر پوست برخی گیاهان از قبیل کاروان کش به دست می آید. از لحاظ ترکیب شیمیایی جزء من ها محسوب می شود و درتداوی به جهت لینت یا به جای مسهل بکار می رود و چون طعمی مطبوع و شیرین دارد مورد توجه است . بهترین نوع آن شیرخشت خراسان و هرات است . در دیگر نقاط ایران نیز از گیاه گپ شیر، شیرخشت به دست می آورند به همین جهت آنرا به نام شیرخشت نیز نامیده اند. شیرخشک . شیرخاشاک . (از فرهنگ فارسی معین ) : از او [ شهر هری ] کرباس و شیرخشت و دوشاب خیزد. (حدود العالم ).
گر مزاج تو بود سخت و درشت
بامدادی چند می خور شیرخشت .

یوسفی طبیب (از انجمن آرا).


- امثال :
شیرخشت می گیرند ؛ ابرهای سفید بریده بریده در هوا پیدا شده است . (امثال و حکم دهخدا).
- شیرخشت شهری ؛ شیرخشتی است که از گیاه گپ شیر گرفته می شودو مرغوبیت شیرخشت هراتی را ندارد. (فرهنگ فارسی معین ).
- شیرخشت هراتی ؛ شیرخشتی است که از گیاه کاروان کش بدست آید وبهترین نوع شیرخشت است . (فرهنگ فارسی معین ).
- شیرخشتی مزاج ؛ نظرباز. (از امثال و حکم دهخدا).
- || آنکه با همه کس تواند زیست . (امثال و حکم دهخدا).
- طبع شیرخشتی داشتن ؛ با همه کس زیستن توانستن . (امثال وحکم دهخدا).
- || در تداول عامه ، متمایل به جنس نرینه بودن مرد.
- مثل شیرخشت ؛ بدنی سرد بعد از بریدن تب . (امثال و حکم دهخدا).
|| نام درختی که در ایران من شیرخشت از آن گیرند. گونه ای از گپ شیر است که در مناطق خشک کوهستانی جنگلهای مرتفع شمالی ایران یافت می شود. در قوشخانه و هزاربند در ارتفاع 2400 گزی دیده شده است و آنرا گپ شیر، گوژدون چو، سیاه چوب ، ارقی ، ایرقی ، چالقه ، بجا، کرچوب ، خرپنو، وجل ، شویر، آره جورد، زبان گنجشک ، ون و اراغی نیز گویند.(یادداشت مؤلف ). سه گونه ٔ آن در جنگلهای شمال و ارسباران یافت می شود و فارسی زبانان شیرخشت و ترک زبانان ارقی یا ایرقی می نامند، در کتول کرچوب ، در پل زنگوله خرپنو ، در آمل و کجور وجل و در ارسباران چالقه خوانده می شود. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 278). || قسمی از نان . (از ناظم الاطباء).

شیرخشت. [ خ ِ ] ( اِ مرکب ) شیره ای که از بعضی اشجار تراوش می کند و مسهل آرام و نیکوییست در اطفال. ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ). نباتیست طبی ، از گیاهی که در کوه البرز و خراسان فراوان است به دست آید، نام طل است که بر سیه چوب افتد، و معرب آن شیرخشک است. ( یادداشت مؤلف ). اسم صمغ بعضی از اشجار بلاد هرات است وبهترین نوع آن سفید و شیرین و حبه های بزرگ است و استعمال دارویی دارد و برای تقویت باه و جگر و معده و دفع سرفه و تبهایی که از موارد رقیقه باشد نافع است و مسهل اخلاط رقیقه است ولی برای صاحبان قولنج مضر است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). این «من » را در هرات از درختچه کاروانکش در ایران از درختچه دیگری به نام شیرخشت گیرند. ( یادداشت مؤلف ). شبنمی است که بر نوعی از درخت نشیند و آنرا گرفته در دواها بکار برند و مایل به شیرینی است ، و بعضی گفته اند صمغی است که از درخت مخصوص گیرند، و حق آن است که در کوهستان هرات درختی است که آنرا کشیرو خوانند، و هم درختی است که آنرا کبیرو خوانند صمغی که از درخت کشیرو حاصل آید، پس از حذف کاف تازی و واو آنرا شیرخشت خوانند و آنچه از درخت کبیرو گیرند بعد از حذف کاف و واو از لفظ کبیرو آنرا بیرخشت نامند و عوام «ر» را به «د» بدل نموده بیدخشت گویند. و در بعضی کتب طبیه آمده که خوشت به معنی مطلق صمغ بود پس شیرخشت به معنی صمغ شیرمانند بود بواسطه سفیدی آن ، و گفته اند خشت مرادف است با خشک و مؤید آن است که تازیان این دوا را لبن الجامد خوانند. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). ماده ای است که از ترکیب قندهای مختلف درست شده و درنتیجه خراش وارد بر پوست برخی گیاهان از قبیل کاروان کش به دست می آید. از لحاظ ترکیب شیمیایی جزء من ها محسوب می شود و درتداوی به جهت لینت یا به جای مسهل بکار می رود و چون طعمی مطبوع و شیرین دارد مورد توجه است. بهترین نوع آن شیرخشت خراسان و هرات است. در دیگر نقاط ایران نیز از گیاه گپ شیر، شیرخشت به دست می آورند به همین جهت آنرا به نام شیرخشت نیز نامیده اند. شیرخشک. شیرخاشاک. ( از فرهنگ فارسی معین ) : از او [ شهر هری ] کرباس و شیرخشت و دوشاب خیزد. ( حدود العالم ).
گر مزاج تو بود سخت و درشت
بامدادی چند می خور شیرخشت.
یوسفی طبیب ( از انجمن آرا ).
- امثال :
شیرخشت می گیرند ؛ ابرهای سفید بریده بریده در هوا پیدا شده است. ( امثال و حکم دهخدا ).

فرهنگ عمید

شیره و صمغی که از گیاهی که در کوه های البرز و خراسان می روید تراوش می کند. طعمش شیرین و دارای قند و نشاسته و سقز است. در طب به عنوان ملین و مسهل به کار می رود. ۱۵ تا ۶۰ گرم آن را در آب یا شیر حل می کنند و می خورند. در تقویت معده و کبد و رفع سرفه و تب نیز نافع است، شیر خشک، شیر خاشاک.

دانشنامه آزاد فارسی

شیرْخِشْت (cotoneaster)
شیرْخِشْت
گروهی از درختچهها یا درختان خانوادۀ گلسرخیان، جنس Cotonoaster. خویشاوند نزدیک زالزالک و ازگیلاند که در اروپا و آسیا می رویند. میوۀ این گیاهان کوچک و بدمزه، اما به رنگ سرخ روشن و بسیار زیباست. غالباً در زمستان هم دوام می آورد. بعضی از این درختچه ها را برای زینت پرورش می دهند.

گویش مازنی

/shire Khesht/ شیره ی شیرین نوعی درختچه که مصرف دارویی دارد

شیره ی شیرین نوعی درختچه که مصرف دارویی دارد


پیشنهاد کاربران

شیر خشت ماده ای سفید رنگ کمی مایل به زرد و شیرین. یکی دیگر از منها می باشد. به فارسی «شیرخشت» ، «شیرخشک» و «شیر خاشاک» می گویند. به فرانسوی Manne purgative و به انگلیسی Purgative manna نامند. شیرخشت دارای انواع مختلفی است که از چندین نوع گیاه گرفته می
شود که از نظر خواص مسهلی و سایر خواص کم و بیش شبیه هستند. نام علمی گیاهان و مشخصات و محل رویش معروفترین آنها به شرح زیر می باشد: 1. «کاروان کش» و «تارم کش» . از گونه های مختلف این گیاه در خراسان و در افغانستان شیر خشت به دست می آید. گیاهی است از خانوادة Polygonaceae
جنس Atraphaxis دارای گونه های مختلفی است از جمله: الف، Atraphaxis angustifolia Jaub & Spach، درختچه ای است بی خار و کوچک، بلندی آن کمتر از 25 سانتی متر و عملاً گسترده روی زمین است. در منجیل و لوشان می روید. ب، Atraphaxis Aucheri Jaub & Spach ، درختچة کوچکی
است که در مناطق خشک جنوبی گیلان در منجیل و رودبار دیده می شود. پ، Atraphaxis Billardieri Jaub & Spach var. Billardieri Cullen، درختچه کوچکی است که در آذربایجان و اراک دیده می شود. ت، Atraphaxis spinosa L و مترادفهای آن A. afghnica DC ، A. Fischeri J. & Sp. A.
Candida Boiss. & Hausskn و . . . می باشد. درختچه ای است که در مناطق خشک و نیم خشک کشور انتشار دارد. در رامیان گرگان، دره هراز، کرج ، آذربایجان ، کرمانشاه ، همدان، اراک ، بختیاری، بیابانهای مرکزی، انارک، جندق قم، حبله رود، شاهرود، نیشابور و قوچان دیده می شود.
در افغانستان نیز می روید. انشعابات آن گره دار، خارمانند وتیز است. پوست ساقة آن سفید و کم و بیش شکاف خورده می باشد. 2. گیاه شیرخشت، به فارسی «شیرخشتـ» و به فرانسوی Cotoneaster و به انگلیسی Rockspray گفته می شود . این گیاه دارای گونه های مختلفی است و در مناطق
مختلف ایران با نامهای محلی مختلفی شناخته می شود از جمله در منجیل و قوشخانه «رازقی و ایرقی» ، در ارسباران «چالقه، چالگو و چالقی» در کتول «کرچوب»، در پل زنگوله و سیاه بیشه «خرپنو و وجرد»، در آمل و کجور «وجل» ، شیرین سو قزوین ( شویر و آره جوره»، در رودبار «بجا»
، در مریوان «ارغوان»، در عمارلو «وشور و راشگر» ، در دره کرج «شیرخشت» و در آذربایجان غربی «داغ هیواسی و دارگیزیک» و در سردشت «بوق» می باشد. در کتب مختلف با نامهای «شیرخشت» ، «گپ شیر»، گوژدون چو»، «سیاه چوب» و «دوشان آلماسی» آمده است. گیاهی است از خانوادة Rosaceae
جنس Cotoneaster و وجه تسمیه این گیاه این است که Cotoneum در لغت به معنای به و aster به معنای شباهت است و به علت شباهتی که برگهای این گیاه با برگ درخت به دارد به این نام موسوم شده است . تمام گونه های این گیاه شیر خشت نمی دهد و از برخی گونه های آن شیرخشت می
گیرند. اسامی علمی گونه های معروف آن عبارت اند از : الف ) Cotoneaster nummularia F. & M . درختچه ای است که در دره کرج تا ارتفاعات هزاربند، در دامنه های البرز، در امامزاده داود، در جنگلهای زربین، دره چالوس و از رودبار انتشار دارد. میوة آن ارغوانی رنگ و تخم مرغی
است و به ابعاد 8 - 7 میلی متر است. از این گونه شیر خشت گرفته می شود. ب ) Cotoneaster horizontalis Dencne درختچة کوتاه و گسترده روی زمین زینتی است. بومی چین است و برگهای آن براق، شاخه ها خوابیده روی زمین، میوه ها سرخ رنگ و در باغچه ها برای تزیین کاشته می شود.
این گونه در سالهای قبل از 1320 به ایران وارد شده و در باغچه ها و گل کاری ها کاشته می شود. پ ) Cotoneaster discolor Pojark این درختچه در شاهوار کوه گرگان، رودبار، خراسان، دامنه های کوه بینالود و تربت جام انتشار دارد. ت ) Cotoneaster hissarica Pojark . این درختچه
در افغانستان، پاکستان و شمال ایران انتشار دارد. در ایران در جنگل گلستان بین مینودشت و بجنورد و دره چالوس، در حسن آباد دشت نظیز و در بانة کردستان دیده می شود. ث ) Cotoneaster multiflorus Bge این درختچه در جنگلهای خزر در طالش و در افغانستان دیده می شود و در بین
پیرانشهر و سردشت در ارتفاع 1400 متر می روید. ج ) Cotoneaster luristanica Klotz درختچه ای است که در کردستان، اطراف همدان، نهاوند ، اراک ، دو رود، بیشه در لرستان و بختیاری تا تل خسروا انتشار دارد. چ ) Cotoneaster Kotschyi Klotz که در ترکیه و ایران انتشار دارد.
در ایران در ارتفاعات الموت و در کرمان در جبال بارز بین بم و جیرفت و در کوه نصر و در اطراف دماوند دیده می شود. به آب زیاد احتیاج ندارد و فقط در فصل گرما، باید آبیاری شود. 3. گیاه دیگری که از آن شیرخشت مرغوب تجارتی گرفته می شود، درختی است کوچک که به فارسی «زبان
گنجشک گل» و به فرانسوی Frene a fleur و به انگلیسی Flowering ash و Monna ash گفته می شود. این درخت از خانوادة Oleaceae و نام علمی آن Fraxinus ornus L. ( non Pal ) و مترادف آن F. rotundifolia Lam. می باشد. این درخت را به هندی «شیرخشت» می نامند. این درخت بومی مناطق
مدیترانه ای و خاور نزدیک است و در ایتالیا و سیسیل فراوان می باشد و شیرخشت مرغوبی به نام شیر خشت سیسیل در تجارت بین المللی عرضه می شود و عملاً 90 درصد شیرخشت که در بازار بین المللی عرضه می شود احتمالاً از این منبع است. این درخت در بعضی باغهای ایران نیز کاشته
می شود. گلهای خوشه ای سفید زیبایی دارد. مشخصات و خواص و کاربرد درخت زبان گنجشک گل در بخش خاص در این کتاب آمده است. بنابراین در اینجا در مورد این گیاه توضیح مختصری داده می شود و بیشتر روی شیرخشت حاصل از آن تأکید می شود. مشخصات درخت زبان گنجشک گل که به بلندی
6 - 5 متر است، بهره برداری از شیرخشت آن یا به عبارت کلی من معمولا از سال هشتم و نهم شروع می شود. به طور طبیعی در اثر نیش حشره ای به نام Cicata orni که در منطقه وجود دارد مقدار کمی شیرخشت از درخت خارج می شود ولی در اثر ش . . .

شیر خشت


کلمات دیگر: