شیاطین. [ ش َ ] ( ع اِ ) ج ِ شیطان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). ابوشفقل ، ابولیلی ، ابوشفشاف ، ابناعیان از کنیه های اوست. ( ترجمان جرجانی ) ( دهار ) ( یادداشت مؤلف ). شیطانها. دیوها و جنها. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شیطان شود :
تا بدانگه که سروکار شیاطین از نار
سجده بر آدم پیداشده از طین نکند
باد بر ملک بنی آدم فرمانش روا
که همی کار بفرمان شیاطین نکند.
سوزنی.
- اخوان الشیاطین ؛ برادران شیطان. مردم تبهکار : خزانه بیت المال مساکین است نه طعمه اخوان شیاطین. ( گلستان سعدی باب اول ).
- رؤوس الشیاطین ؛ نام گیاهی است. ( از اقرب الموارد ). درختی هست معروف در عرب قبیح المنظر آن را رؤوس الشیاطین گویند. ( تفسیر ابوالفتوح ج 8 ص 302 ). قوله تعالی : طلعها کاءَنَّه رؤوس الشیاطین. ( قرآن 65/37 ).
- شیاطین الانس ؛ اهل آراء فاسده که بدان اخلاق و آراء انس یافته و اتباع و پیروان خود را به اخلاق و آراء پست و فتنه انگیزی تشویق و ترغیب نمایند. ( فرهنگ علوم عقلی ، از اخوان ج 4 ص 58 ).
- شیاطین الرأس ؛ خشم و حالات هیجان نفس : «ترقصت شیاطین رأسی ». ( از اقرب الموارد ).
- شیاطین الفلا؛ تشنگی و عطش. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).