انگشتانه , لوله فلزي کوتاه
کشتبان
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
زارع، کشاورز، نگهبان مزرعه
( صفت ) ۱ - نگهبان مزرعه . ۲ - زارع کشاورز .
( صفت ) ۱ - نگهبان مزرعه . ۲ - زارع کشاورز .
فرهنگ معین
(کِ ) (ص مر. ) زارع ، دهقان .
لغت نامه دهخدا
کشتبان. [ ک ِ ] ( اِ مرکب ) زارع. ( آنندراج ) :
نه بهر عبره کردن کشتبان را قسمت غله
نه بهر باج خواهی کاربان را رحمت عامل.
نه بهر عبره کردن کشتبان را قسمت غله
نه بهر باج خواهی کاربان را رحمت عامل.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. زارع، کشاورز.
۲. نگهبان مزرعه.
۲. نگهبان مزرعه.
کلمات دیگر: