کلمه جو
صفحه اصلی

نقباء

فرهنگ معین

(نُ قَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ نقیب .

لغت نامه دهخدا

نقباء. [ ن ُ ق َ ] ( ع اِ ) ج ِ نقیب. رجوع به نقیب شود. || در اصطلاح صوفیه ، کسانی هستند که برخفایای باطن مردم اشراف دارند و خفایای ضمایر مردم بر ایشان آشکار است چه پرده ها از برابر چشم باطن ایشان برداشته شده است و ایشان سیصد تن هستند. ( از تعریفات ). از اصناف اولیاء و رجال الغیب باشند که مأمور دستگیری بندگان خدایند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- نقباء اثناعشر ؛ عبارتند از: سعدبن عباده ، اسعدبن زراره ، سعدبن الربیع، سعدبن خثیمه ، منذربن عمرو، عبداﷲبن رواحه ، برأبن معرور، ابوالهیثم بن التیهان ، اسیدبن حضیر، عبداﷲبن عمروبن حرام ، عبادةبن الصامت ، رافعبن مالک. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نام هر یک از این اشخاص در ردیف خود شود.


کلمات دیگر: