عمر دراز یافتن
روزگار یافتن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. تَ ) (مص ل . ) مهلت یافتن .
لغت نامه دهخدا
روزگار یافتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) عمر دراز یافتن :
مخالفان را یک روز روزگار مده
که اژدها شود ار روزگار یابد مار.
مخالفان را یک روز روزگار مده
که اژدها شود ار روزگار یابد مار.
مسعود رازی.
وی را... نظیر نبود... روزگار یافت و در کارها نیکو تأمل کرد. ( تاریخ بیهقی ).کلمات دیگر: