کلمه جو
صفحه اصلی

متون

فرهنگ فارسی

جمع متن
( اسم ) جمع متن : متون ادبی .
جای گرفتن و اقامت

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ متن .

لغت نامه دهخدا

متون. [ م ُ ] ( ع اِ ) ج ِ متن. رجوع به متن شود.

متون. [ م ُ ] ( ع مص ) جای گرفتن و اقامت کردن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

متون . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ متن . رجوع به متن شود.


متون . [ م ُ ] (ع مص ) جای گرفتن و اقامت کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

= متن

متن#NAME?


دانشنامه عمومی

متون (به یونانی: Μέτων ὁ Ἀθηναῖος) ریاضی دان، ستاره شناس، هندسه دان و مهندس یونانی بود که در قرن پنجم قبل از میلاد در آتن می زیست.
او کاشف دوره متونی است که مدت ۱۹ سال شمسی، تقریباً معادل با ۲۳۵ ماه قمری بود. او به همراه اوکتمون در ۴۳۲ قبل از میلاد نخستین رصدهای دقیق راجع به انقلابین را صورت دادند و بدین ترتیب توانستند طول فصل ها را با دقت بیشتری محاسبه نمایند.
از دیگر فعالیت های متون می توان به کوشش های او در باب ایجاد ارتباط میان پزشکی و نجوم اشاره نمود.

پیشنهاد کاربران

نوشته ها

مجموعه ای از مفاهیممرتبط با یک موضوع خاص

نوشته ها، نویسه ها

جمع متن، نوشته ها

جمع متن
متن ها
نوشته ها
مجموعی ای ازمفاهیم مرتبط با موضوعی خاص


نوشته ها . متن ها


کلمات دیگر: