کلمه جو
صفحه اصلی

سلاف

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - می باده . ۲ - آنچه چکد از انگور پیش از فشاردن .
جمع سالف

فرهنگ معین

(سُ لّ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - می ، باده . ۲ - آن چه چکد از انگور پیش از فشاردن .

لغت نامه دهخدا

سلاف. [ س ُ ] ( ع اِ ) می. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شراب.( غیاث ). می. باده. ( فرهنگ فارسی معین ) :
عیش اسلاف در سلاف مدان
گل سیراب در سراب مکاب.
خاقانی.
|| آنچه چکد از انگور قبل از فشردن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ) :
قم بکرة و خذها باکورة الحیات
فالدیک قد ینادی لنا اسلاف هات.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 698 ).
- سلاف العسکر ؛ مقدمه لشکر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سلاف. [ س ُل ْ لا ] ( ع اِ ) ج ِ سالف. ( ناظم الاطباء ).

سلاف . [ س ُ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شراب .(غیاث ). می . باده . (فرهنگ فارسی معین ) :
عیش اسلاف در سلاف مدان
گل سیراب در سراب مکاب .

خاقانی .


|| آنچه چکد از انگور قبل از فشردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) :
قم بکرة و خذها باکورة الحیات
فالدیک قد ینادی لنا اسلاف هات .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 698).


- سلاف العسکر ؛ مقدمه ٔ لشکر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).

سلاف . [ س ُل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ سالف . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

آنچه از آب انگور تخمیر شده و در صافی ریخته قبل از فشردن بچکد و فرو بریزد و آن بهترین نوع شراب است، می.


کلمات دیگر: