( صفت ) منسوب به کفایت . یا واجب کفائی . امری واجب که چون یک تن آنرا انجام دهد اجرای آن از عهد. دیگران ساقط شود مقابل واجب عینی .
کفایی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(کِ ) [ ع . کفائی ] (ص نسب . ) منسوب به کفایت . ، واجب ~ امری واجب که چون یک تن آن را انجام دهد، اجرای آن از عهدة دیگران ساقط شود. مق واجب عینی .
لغت نامه دهخدا
کفائی. [ ک ِ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به کفایت. کفایی. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- واجب کفائی ؛ ( در اصطلاح فقه ) امری واجب که چون یک یا چند تن آن را انجام دهند اجرای آن از عهده دیگران ساقط شود. مانند نماز میت و جهاد. مقابل واجب عینی مانند نماز و زکوة و روزه و جز آنها. ( از یادداشت مؤلف ). ورجوع به واجب شود.
- واجب کفائی ؛ ( در اصطلاح فقه ) امری واجب که چون یک یا چند تن آن را انجام دهند اجرای آن از عهده دیگران ساقط شود. مانند نماز میت و جهاد. مقابل واجب عینی مانند نماز و زکوة و روزه و جز آنها. ( از یادداشت مؤلف ). ورجوع به واجب شود.
فرهنگ عمید
مربوط به کفایت: واجب کفایی.
کلمات دیگر: