کلمه جو
صفحه اصلی

سغر

فرهنگ فارسی

تشی، خارپشت بزرگ، تیرانداز
خار پشت کلان را گویند که خارهای خود را چون تیر اندازد . جانوریست که خارهای ابلق بر پشت دارد و چون کسی قصد او و گرفتن او کند پر خود جنبشی دهد و آن تیرها را پرتاب کند و بهر کس بخورد مجروح سازد و آنرا سغرنه نیز گویند و سکر و سکرنه نیز تبدیل آنست .

فرهنگ معین

(سُ غُ ) (اِ. ) خارپشت .

لغت نامه دهخدا

سغر. [ س ُ غ َ / س ُ غ ُ] ( اِ ) خارپشت کلان را گویند که خارهای خود را چون تیر اندازد. ( برهان ). جانوری است که خارهای ابلق بر پشت دارد و چون کسی قصد او و گرفتن او کند پر خود جنبشی دهد و آن تیرها را پرتاب کند و بهرکس بخورد مجروح سازد و آن را سغرنه نیز گویند و سکر [ س َ ک ُ / س ُ ]و سکرنه نیز تبدیل آن است. ( آنندراج ). همان اسغر مرقوم که خارهای ابلق دارد. ( رشیدی ). تشی :
چون رسن گر ز پس آمد همه رفتار مرا
به سغر مانم کز باز پس اندازم تیر.
ابوشکور ( از اشعار پراکنده قدیمترین شعرای فارسی زبان ص 81 ).
غرم دیدم چو خسک کرده ز بس پیکان پشت
گرگ دیدم چو سغر کرده ز بس ناوک بر .
فرخی.
رجوع به اسغر، سغرنه ،سکر، سکرنه شود.

فرهنگ عمید

= سیخول: چو رسن گر ز پس آمد همه رفتار مرا / به سغر مانم کاو باز پس اندازد تیر (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۸۶ ).

جدول کلمات

خارپشت ، سیخول ، تشی )


کلمات دیگر: