کلمه جو
صفحه اصلی

کلس

عربی به فارسی

ليموترش , عصاره ليموترش , اهک , چسب , کشمشک , سنگ اهک , اهک زني , چسبناک کردن اغشتن , با اهک کاري سفيد کردن , ابستن کردن


اهکي کردن , مکلس کردن , خشک کردن


فرهنگ فارسی

آهک
( اسم ) آهک زنده را گویند که عبارت است از اکسید کلسیم ( آهک زنده آهکی است که در نتیج. حرارت دادن به سنگ آهک در کوره بدست میاید ) در حقیقت بر اثر حرارت سنگ آهک تجزیه شده و انیدرید کربنیک آن خارج میگردد و آهک زنده باقی میماند . آهک زنده را در بنایی بکار میبرند و قبل از بکار بردن روی آن آب میریزند تا آهک کشته یا شیر آهک ( ئیدرات کلسیم ) حاصل شود .
پنبه حلاجی کرده باشد.

فرهنگ معین

(کِ ) [ معر. ] (اِ. ) آهک زنده را گویند که عبارت از اکسید کلسیم به فرمول Cao (آهک زنده آهکی است که در نتیجة حرارت دادن به سنگ آهک ( Ca ۳ Co ) در کوره بدست می آید ).

لغت نامه دهخدا

کلس. [ ک ِ ] ( معرب ، اِ ) آهک. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به عربی آهک را گویند. ( برهان ). آهک سفید. ( غیاث ). آهک زنده. حجر مشوی. حجاره مشویه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در اصطلاح علم شیمی ، آهک زنده را گویند که عبارت است از اکسید کلسیم به فرمول CAO ( آهک زنده آهکی است که در نتیجه حرارت دادن به سنگ آهک ( Co3Ca ) در کوره بدست می آید ). در حقیقت بر اثر حرارت سنگ آهک تجزیه شده و انیدرید کربنیک آن خارج می گردد و آهک زنده باقی می ماند، مطابق فرمول زیر:
در اثر حرارت
Cao +Co2 ____- Ca Co3
آهک زنده + انیدریدکربنیک ی سنگ آهک
آهک زنده را در بنائی بکار می برند و قبل از بکاربردن روی آن آب می ریزند تا آهک کشته یا شیر آهک ( ئیدرات کلسیم ) حاصل شود به فرمول زیر:
2( OH )Ca H2O + CaO آهک کشته
( از فرهنگ فارسی معین ). || آهک آمیخته به خاکسترو آن را ساروج نیز گویند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آهک آمیخته به خاکستر و آن را صاروج نیز گویند. ( آنندراج ). صاروج که با آن بنا کنند. ( از اقرب الموارد ). آهکی که بدان عمارت کنند. ( غیاث ). صاروج. ساروج. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || پوست مغسول و مسحوق تخم مرغ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کلس. [ ک َ ل َ ] ( اِ ) در هندی قبه را گویند که بر گنبد عماری و بروج و مساجد و کنگره های عمارات نصب کنند. ( غیاث ).

کلس. [ ک ِ ] ( اِ ) بر وزن و معنی کلز است که مغاث هندی باشد. ( برهان ). کلز. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کِلز شود.

کلس. [ ک ُ ] ( اِ ) پنبه حلاجی کرده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

کلس . [ ک َ ل َ ] (اِ) در هندی قبه را گویند که بر گنبد عماری و بروج و مساجد و کنگره های عمارات نصب کنند. (غیاث ).


کلس . [ ک ِ ] (اِ) بر وزن و معنی کلز است که مغاث هندی باشد. (برهان ). کلز. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کِلز شود.


کلس . [ ک ِ ] (معرب ، اِ) آهک . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). به عربی آهک را گویند. (برهان ). آهک سفید. (غیاث ). آهک زنده . حجر مشوی . حجاره ٔ مشویه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در اصطلاح علم شیمی ، آهک زنده را گویند که عبارت است از اکسید کلسیم به فرمول CAO (آهک زنده آهکی است که در نتیجه ٔ حرارت دادن به سنگ آهک (Co3Ca) در کوره بدست می آید). در حقیقت بر اثر حرارت سنگ آهک تجزیه شده و انیدرید کربنیک آن خارج می گردد و آهک زنده باقی می ماند، مطابق فرمول زیر:

در اثر حرارت


Cao +Co2 ͢ ____- Ca Co3


آهک زنده + انیدریدکربنیک ی سنگ آهک
آهک زنده را در بنائی بکار می برند و قبل از بکاربردن روی آن آب می ریزند تا آهک کشته یا شیر آهک (ئیدرات کلسیم ) حاصل شود به فرمول زیر:
2(OH)Ca ͢ H2O + CaO آهک کشته
(از فرهنگ فارسی معین ). || آهک آمیخته به خاکسترو آن را ساروج نیز گویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آهک آمیخته به خاکستر و آن را صاروج نیز گویند. (آنندراج ). صاروج که با آن بنا کنند. (از اقرب الموارد). آهکی که بدان عمارت کنند. (غیاث ). صاروج . ساروج . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || پوست مغسول و مسحوق تخم مرغ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

کلس . [ ک ُ ] (اِ) پنبه ٔ حلاجی کرده باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

کلس (به ایتالیایی: Cles) یک کومونه در ایتالیا است که در ترنتینو واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا
کلس ۳۹ کیلومترمربع مساحت و ۶٬۸۳۴ نفر جمعیت دارد و ۶۵۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

گویش مازنی

/koles/ به دامی گویند که به علت بیماری پستان، شیرش خشکیده باشد

به دامی گویند که به علت بیماری پستان،شیرش خشکیده باشد


پیشنهاد کاربران

اهک

آهک

اژه ( آهک )


کلمات دیگر: