گیس سفید
فارسی به انگلیسی
elderly woman, duenna
white-haired
مترادف و متضاد
گیس سفید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- رتب. خادمه های خانه ۲- بانویی سالخورد و محترم که در جمع زنان خویشاوند قولش نافذ باشد .
فرهنگ معین
(س ) (اِ. ) زن سالخورده و دارای تجربه و آگاهی .
لغت نامه دهخدا
گیس سفید. [ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) رئیسه خادمه های خانه. ( یادداشت مؤلف ). || خانمی محترمه و بزرگسال مانند ریش سفید. ( از یادداشت مؤلف ). بانویی سالخورد که در جمع زنان خویشاوند فرمانش نافذ باشد و درمشکلات با وی رجوع کنند و به صوابدید او کار کنند.
فرهنگ عمید
زن سال خورده در خانواده که فرمانش نافذ است.
پیشنهاد کاربران
ننه عاقله ( گویش تهرانی ) = گیس سفید
کلمات دیگر: