کلمه جو
صفحه اصلی

محتمل الضدین

فرهنگ فارسی

شعر یا عبارتی منثور که دو معنی متضاد از آن فهمیده شود : محتمل الوجهین ذوالوجهین : با هوای تو کفر باشد دین بی رضای تو فخر باشد عار . ( قوامی گنجوی )
چیزی که دارای دو معنی ضد هم باشد

لغت نامه دهخدا

محتمل الضدین. [م ُ ت َ م َ / م ِ لُض ْ ض ِدْ دَ ] ( ع ص مرکب ) چیزی که دارای دو معنی ضد هم باشد. ( از ناظم الاطباء ). || در اصطلاح علمای بدیع صنعت توجیه را نامند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). و این را ذوالوجهین نیز خوانند و چنان بود که شاعر بیتی گوید دو معنی را، معنی مدح و هجو را، محتمل باشد، جراب الدوله در کتاب خویش می آرد که درزیی یک چشم عمرونام را یکی از ظرفاء اهل فضل گفت که اگر مرا قبای دوزی که کس نداند که قباست یا جبه من ترا بیتی گویم که کس نداند که مدح است یا هجو. عمرو آن قبا بدوخت. مرد ظریف نیز آن بیت بگفت. شعر:
خاط لی عمرو قبا
لیت عینیه سوا.
در این بیت هر دو چشم عمرو را یکسان خواسته است کی کس نداند کی در بینائی یکسان خواسته یا در کوری و هر دو معنی را محتمل است. عنصری راست :
ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ
پیش دهنت ذره نماید خرچنگ.
مراست :
ای خواجه ضیا شوذ ز روی تو ظلَم
با طلعت تو سور نماید ماتم.
شاعر گوید:
روسبی را محتسب داند زدن
شاد باش ای روسپی زن محتسب.
( از حدائق السحر فی دقائق الشعر ).

فرهنگ عمید

= ابهام

ابهام#NAME?


دانشنامه آزاد فارسی

مُحتَمَلُ الضِدَّیْن
اصطلاحی در بدیع. آوردن کلامی که دو مفهوم متضاد داشته باشد، چنان که نتوان مفهوم اصلی و مورد نظر گوینده را بازشناخت: ای که به رخسار تو گُل گشته خار/در ره سودای تو فخر است عار که در مصراع اول می توان «گل» یا «خار» را نهاد گرفت و در مصراع دوم «فخر» و «عار» را؛ که دو مفهوم متضاد مدح و ذم را در بر دارند.


کلمات دیگر: