کسی که در جهان داور و حاکم باشد : با تیغ گردون پیکرش گردون شده خاک درش وزرای گیتی داورش گیتی نمودار آمده . ( خاقانی )
گیتی داور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گیتی داور. [ وَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) داور گیتی. آنکه در گیتی داور باشد. حاکم و قاضی در گیتی. || آنکه به عدل داوری کند :
با تیغ گردون پیکرش گردون شده خاک درش
وز رای گیتی داورش گیتی نمودار آمده.
با تیغ گردون پیکرش گردون شده خاک درش
وز رای گیتی داورش گیتی نمودار آمده.
خاقانی.
فرهنگ عمید
کسی که بر همۀ جهان داوری کند.
کلمات دیگر: