کلمه جو
صفحه اصلی

تظاهر


مترادف تظاهر : ادا، تلبیس، ریا، ریاکاری، ظاهرسازی، عوام فریبی، وانمودسازی، خودنمایی، عرض اندام، آشکار شدن، ظاهرشدن، خودنمایی کردن

برابر پارسی : خود نمایی، مردم فریبی، خودستایی، فرانمودی، آشکار شدن، پدیداری، دگر فریبی، وانمود

فارسی به انگلیسی

affectation, demonstration, flashiness, appearance, act, counterfeit, feint, make-believe, mask, masquerade, ostentation, playacting, pose, pretense, pretension, representation, show, showiness, simulacrum, simulation, slickness, window dressing, eyewash, front

affectation, demonstration, eyewash


act, affectation, counterfeit, feint, make-believe, mask, masquerade, ostentation, playacting, pose, pretense, pretension, representation, show, showiness, simulacrum, simulation, slickness, window dressing


فارسی به عربی

تجهم , تصنع , زعم , مظهر ، اِدَّعاءٌ

عربی به فارسی

اثبات کردن(با دليل) , نشان دادن , شرح دادن , تظاهرات کردن


مترادف و متضاد

display (اسم)
تظاهر، نمایش، بیان، جلوه

feint (اسم)
تظاهر، وانمود، ظاهری، نمایش دروغی، حمله خدعه امیز

affectation (اسم)
تظاهر، تکبر، وانمود، ناز، ظاهرسازی

demonstration (اسم)
تظاهر، اثبات، نمایش، تظاهرات، دمونستراسیون

pretense (اسم)
تظاهر، ظاهرسازی، بهانه، ادعا، ظاهری، وانمودسازی

pretension (اسم)
مدعی، تظاهر، وانمود، ادعا، قصد، دعوی

ostentation (اسم)
ظهور، تظاهر، نمایش، خود فروشی، خود نمایی

simulation (اسم)
تظاهر، وانمود، ظاهرسازی، تشبیه، تقلید، شبیه سازی، تمارض

fakery (اسم)
تظاهر، وانمود، تقلب

make-believe (اسم)
تظاهر، وانمود، افسانه، قصه

semblance (اسم)
تظاهر، شباهت، قیافه، صورت ظاهر

preciosity (اسم)
تظاهر، تصنع، اداب دانی، گرانبهایی

prudery (اسم)
تظاهر، غری، کوته فکری، امل بودن

effusion (اسم)
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور

eyewash (اسم)
تظاهر، مایع چشم شویی

grimace (اسم)
تظاهر، ادا و اصول، دهن کجی، شکلک، نگاه ریایی

ادا، تلبیس، ریا، ریاکاری، ظاهرسازی، عوام‌فریبی، وانمودسازی


خودنمایی، عرض‌اندام


آشکار شدن، ظاهرشدن


خودنمایی کردن


۱. ادا، تلبیس، ریا، ریاکاری، ظاهرسازی، عوامفریبی، وانمودسازی
۲. خودنمایی، عرضاندام
۳. آشکار شدن، ظاهرشدن
۴. خودنمایی کردن


فرهنگ فارسی

آشکارشدن، خودنمایی کردن، هم پشت شدن، یاری کردن
۱- ( مصدر ) آشکار شدن خود نمایی کردن . ۲ - چیزی را ظاهرا بخود بستن خود را بداشتن صفتی وانمود کردن.۳ - هم پشت شدن یکدیگررا یاری کردن.۴ -( اسم ) خود نمایی. ۵ - عوام فریبی . ۶ - تظاهر کردن . جمع : تظاهرات .

فرهنگ معین

(تَ هُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - خودنمایی کردن . ۲ - پشت هم شدن ، یکدیگر را یاری کردن .

لغت نامه دهخدا

تظاهر. [ ت َ هَُ ] ( ع مص ) هم پشت شدن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یارمند شدن با هم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یکدیگر را یاری نمودن. مددگاری و با هم پشت دادگی. ( ناظم الاطباء ). باهم پشتی دادن و مددگاری کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || به پشت درآوردن ( از لغات اضداد است ). ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || نمودن. ( زوزنی ). وانمود کردن. وانمودن. نمودن چیزی را بی آنکه او را اصلی باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

۱. آشکار شدن.
۲. خودنمایی کردن، خود را به داشتن حالت یا صفتی وانمود کردن.
۳. [قدیمی] هم پشت شدن، یکدیگر را یاری کردن.

دانشنامه عمومی

تظاهر (به انگلیسی: faking it) تولید شده در شبکه mtv است. این سریال دربارهٔ دو دوست بسیار صمیمی است که در دبیرستانی تحصیل می کنند که در آن افراد متفاوت محبوب هستند، هنگامی که به اشتباه به این دو دوست تهمت همجنسگرایی زده می شود، و باعث محبوبیت این دو می شود، پس آنها به تظاهر ادامه می دهند، اما کم کم احساساتی بین این دو دوست به وجود می آید.

فرهنگ فارسی ساره

وانمود، خودنمایی، دگر فریبی، پدیداری، وانمودن، خود نمایی،آشکار شدن


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اگر انسان کاری را برای جلب توجه مردم انجام دهد تظاهر اطلاق می شود. و اصطلاحا کار خوبی که انسان برای نشان دادن به مردم نه برای رضای خدا انجام می دهد را ریا و تظاهر گویند.
"ریا" از مادّۀ "رأی" به معنی این است که شخص کاری را به انگیزۀ جلب توجه مردم انجام دهد.
و نیز به معنای تظاهر و نشان دادن به غیر است.

ریا در اصطلاح
و در اصطلاح به معنی این است که انسان کار خوبی انجام دهد و قصدش تظاهر و نشان دادن به مردم باشد نه برای خدا، خواه این کار عبادی باشد مانند نماز و خواه غیر عبادی باشد مانند انفاق.

ریا در قرآن
واژۀ "ریا" در قرآن پنج مرتبه تکرار شده است که سه مرتبه بصورت مصدر و دو بار بصورت فعلی و معنای آن به همان معنای اصطلاحی می باشد.

← ریا در انفاق
...

جدول کلمات

وانمود

پیشنهاد کاربران

ادعا کردن

رخ نمایی

فیلم بازی کردن

display

خودنمایی


Pretend یا Profess
مترادف صحیح انگلیسی واژه “تظاهر” هستند.

در زبان انگلیسی واژه Display مترادف واژه “نمایش” یا “نمایان کردن” است و استفاده آن به معنی “تظاهر” اشتباه است.

نمایاندن


کلمات دیگر: