کلمه جو
صفحه اصلی

تشکیلات


مترادف تشکیلات : موسسه، اداره، نهاد تنظیمات، سازمان، دفترودستک، اسباب، اثاثیه

برابر پارسی : سازمان، سازوبرگ

فارسی به انگلیسی

organ, organization

organization


organization, structure


organ


فارسی به عربی

التنظیم
تشکیل , لواء

التنظيم


مترادف و متضاد

formation (اسم)
ساختمان، صف، ارایش، احدای، تشکیلات، شکل، سازمان، تشکیل، رشد، صف ارایی، ترتیب قرار گرفتن

brigade (اسم)
دسته، تیپ، تشکیلات، فئه

organization (اسم)
تشکیلات، سازمان، تشکیل

موسسه، اداره، نهاد تنظیمات، سازمان


دفترودستک


اسباب، اثاثیه


۱. موسسه، اداره، نهاد تنظیمات، سازمان،
۲. دفترودستک
۳. اسباب، اثاثیه


فرهنگ فارسی

( مصدراسم ) ۱- جمع تشکیل . ۲- سازمانهای مختلف ادارات و موسسات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تشکیل . سازمان های مختلف ، ادارات و مؤسسات .

دانشنامه عمومی

تشکیلات (ابهام زدایی). تشکیلات ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تشکیلات (ترانه)
تشکیلات (فیلم)

فرهنگ فارسی ساره

سازوبرگ


پیشنهاد کاربران

ارگان

Enterprise

تشکیلات. سازمان ( انگلیسی: «organisation» ) ( منبع: لغتنامۀ دهخدا، واژۀ «تشکیل» )

سازمان های مختلف، ادارات و موسسات، ارگان

تشکیلا از مجموع کل تشکیلها هست organizations



به مجموعه ای هماهنگ و موزون که سلسله مراتب، هدف و وظایف و ارتباطات معینی دارا باشد، تشکیلات گفته می شود.

تشکیلات یعنی تجمیع تشکل/ حزب، اداره، سازمان و . . . که دارای پایه و اساس ، اسباب اثاثیه و شعبات مختلف باشد.

سازمان . . . . . دسته. . . . تیپ. . . . . گروه. . . . . ارگان. . . . .


کلمات دیگر: