( اسم ) مونث حاضر نسخ. حاضره نسخ حاضره .
قریه ایست به اجائ دارای نخل و طلح
قریه ایست به اجائ دارای نخل و طلح
حاضرة. [ ض ِ رَ ] (اِخ ) قریه ای است به اجاء، دارای نخل و طلح . || قصبه ٔ شهر جیان از اعمال اندلس ، و آنرا اوربة نیز گویند. || شهری کوچک از اعمال جزیرةالخضراء به اندلس . (معجم البلدان ).
حاضرة. [ ض ِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حاضر. || شهر. خلاف بادیة. (منتهی الارب ). ده . روستا. || گوش فیل . (منتهی الارب ). || (اصطلاح فقه ) صلوة حاضرة؛ نماز شخص غیرمسافر.