مترادف مقایسه : تشبیه، تطبیق، سنجش، قیاس، مقابله
برابر پارسی : سنجش، برابری، هم سنجی، هم سنجی
comparison
تشبیه، تطبیق، سنجش، قیاس، مقابله
مقایسة. [ م ُ ی َ س َ ] (ع مص ) اندازه نمودن میان دو چیز و دو کار. قیاس . || برابری و نبرد کردن با کسی در اندازه گرفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با کسی قیاس کردن . (المصادر زوزنی ) (غیاث ) (آنندراج ). چیزی یا کسی را با چیزی یا کسی دیگر اندازه گرفتن و سنجیدن . (از اقرب الموارد). اندازه کردن یکی با دیگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مقایسه شود.
مقایسه . [ م ُ ی َ / ی ِ س َ / س ِ ] (از ع ، اِمص ) سنجیدگی میان دو چیز و دو چیز را باهم اندازه گرفتن و اندازه میان دو چیز و قیاس . (از ناظم الاطباء). مقایسة. سنجش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مقایسة شود.
- مقایسه کردن ؛ با یکدیگر سنجیدن . با یکدیگر اندازه کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
سنجش، هم سنج