مترادف سرادق : سراپرده
سرادق
مترادف سرادق : سراپرده
فارسی به انگلیسی
(curtain at the door of a) royal court, harem, tent, enclosure
عربی به فارسی
غرفه نمايشگاه , عمارت کلا ه فرنگي , چادر صحرايي , درکلا ه خيمه زدن , درکلا ه فرنگي جا دادن
مترادف و متضاد
سراپرده
فرهنگ فارسی
سراپرده، خیمه، چادربالای صحن حیاط، سرادقات جمع
( اسم ) ۱ - خیمه سرا پرده . ۲ - چادری که بر فراز صحن خانه کشند . ۳ - غباری که گرد چیزی را فراگیرد جمع سرادقات . یا سرادق اعلی . بارگاه احدیت که انوار الهی و صقع ربوی ست سرادقات نوریه سرادقات قدرت سرادقات جلال . یا سرادقات جلال . سرادقات اعلی . یا سرادقات قدرت . سرادقات اعلی . یا سرادقات نوریه . سرادقات اعلی .
سراپرده و شامیانه
( اسم ) ۱ - خیمه سرا پرده . ۲ - چادری که بر فراز صحن خانه کشند . ۳ - غباری که گرد چیزی را فراگیرد جمع سرادقات . یا سرادق اعلی . بارگاه احدیت که انوار الهی و صقع ربوی ست سرادقات نوریه سرادقات قدرت سرادقات جلال . یا سرادقات جلال . سرادقات اعلی . یا سرادقات قدرت . سرادقات اعلی . یا سرادقات نوریه . سرادقات اعلی .
سراپرده و شامیانه
فرهنگ معین
(سُ دِ ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - سراپرده ، خیمه . ۲ - چادری که بالای صحن خانه کشند. ج . سرادقات .
لغت نامه دهخدا
سرادق. [ س ُ دِ ] ( ع اِ ) سراپرده. ج ، سرادقات. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( دهار ).سراپرده و شامیانه. ( غیاث ) ( ربنجنی ). و بعضی نوشته اند که این معرب سراپرده است. ( آنندراج ) :
بنشین در بزم بر سریر به ایوان
خرگه برتر زن از سرادق کیوان.
سرادقشان زده دیبای اخضر.
وآن کعبه در حدیقه مکه قرار کرد.
بر آستان عبادت وقوف کن سعدی
که وهم منقطع است از سرادقات جلال.
از عظمت ماورای فکرت دانا.
دمیده شباهنگ از صبح کاذب.
نبودرایت آفاق این سرادق نور.
بنشین در بزم بر سریر به ایوان
خرگه برتر زن از سرادق کیوان.
منوچهری.
مگر لشکرگه غلمان خلدندسرادقشان زده دیبای اخضر.
ناصرخسرو.
این کعبه در سرادق شروان سریر داشت وآن کعبه در حدیقه مکه قرار کرد.
خاقانی.
و سرادق مزعفر در چهره هفت طارم اخضر کشید. ( سندبادنامه ص 111 ). و سرادق جلال و حشمت او را به طناب تأیید مطنب و مقوم گردانید. ( سندبادنامه ص 8 ). روز بر اوراق نرگس می غلتیدند و شب در سرادقات مسدس که از موم ساخته بودند می خفتند. ( سندبادنامه ص 201 ).بر آستان عبادت وقوف کن سعدی
که وهم منقطع است از سرادقات جلال.
سعدی.
پرتو نور از سرادقات جلالش از عظمت ماورای فکرت دانا.
سعدی.
شه شرق بر که کشیده سرادق دمیده شباهنگ از صبح کاذب.
حسن متکلم.
ترا علم چو به قاضی القضاة میکردندنبودرایت آفاق این سرادق نور.
نظام قاری.
|| خیمه ازپنبه. || غبار بلندرفته. ( منتهی الارب ). گرد. ( مهذب الاسماء ). || دود بلند به چیزی گرد گرفته یا عام است. || هر چیز که محیط چیزی باشد. ( منتهی الارب ).فرهنگ عمید
۱. سراپرده.
۲. خیمه.
۳. چادری که بالای صحن خانه بکشند.
۴. غبار یا دود که از اطراف چیزی بلند شود و آن را فراگیرد.
۲. خیمه.
۳. چادری که بالای صحن خانه بکشند.
۴. غبار یا دود که از اطراف چیزی بلند شود و آن را فراگیرد.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
«سُرادِق» یعنی خیمه های بلند («سُرادِق» در اصل از کلمه فارسی سراپرده گرفته شده است).
سرا پرده. خیمه. طبرسی گوید: آن خیمه ایست محیط به آنچه در آن است و گویند: سرادق چادریست که به اطراف خیمه میکشند در نهج البلاغه نامه 38 فرموده «فَضَرَبَ الْجَوُرُ سُرادِقَهُ عَلَی الْبِرِّ وَالْفاجِرِ»به نظر راغب: آن فارسی معرب است و در کلام عرب اسم مفردیکه حرف سوم آن الف باشد و بعد از آن دو حرف آید یافته نیست و گویند: خانه مُسردق خانه ایست که به شکل سرا پرده باشد. بنابراین میشود گفت که سرادق معرّب سراپرده است جمع آن سرادقات است . برای ستمکاران آتشی مهیّا کردهایم که سراپردهاش آنها را در میان گرفته است . در بعضی آیات آمده . بنابراین تجسم عمل خطیئات مبدّل به اتش گشته و خطا کار را در میان گیرد. سرادق فقط یکبار در قرآن آمده است.
«سُرادِق» یعنی خیمه های بلند («سُرادِق» در اصل از کلمه فارسی سراپرده گرفته شده است).
سرا پرده. خیمه. طبرسی گوید: آن خیمه ایست محیط به آنچه در آن است و گویند: سرادق چادریست که به اطراف خیمه میکشند در نهج البلاغه نامه 38 فرموده «فَضَرَبَ الْجَوُرُ سُرادِقَهُ عَلَی الْبِرِّ وَالْفاجِرِ»به نظر راغب: آن فارسی معرب است و در کلام عرب اسم مفردیکه حرف سوم آن الف باشد و بعد از آن دو حرف آید یافته نیست و گویند: خانه مُسردق خانه ایست که به شکل سرا پرده باشد. بنابراین میشود گفت که سرادق معرّب سراپرده است جمع آن سرادقات است . برای ستمکاران آتشی مهیّا کردهایم که سراپردهاش آنها را در میان گرفته است . در بعضی آیات آمده . بنابراین تجسم عمل خطیئات مبدّل به اتش گشته و خطا کار را در میان گیرد. سرادق فقط یکبار در قرآن آمده است.
wikialkb: ریشه_سرادق
جدول کلمات
خیمه
پیشنهاد کاربران
خیمه گاه
چادر
کلمات دیگر: