کلمه جو
صفحه اصلی

دلداری دادن

فارسی به انگلیسی

condole, comfort, console, hearten, solace

فارسی به عربی

( دلداری دادن (به ) ) راحة

مترادف و متضاد

console (فعل)
تسلی دادن، دلداری دادن، تسلیت دادن

comfort (فعل)
دلداری دادن، اسایش دادن، تسهیل کردن

فرهنگ فارسی

تسلیت گفتن . تسلی دادن .

لغت نامه دهخدا

دلداری دادن.[ دِ دَ ] ( مص مرکب ) تسلیت گفتن. تسلی دادن. غمگساری کردن. مصیبت زده یا داغدیده یا پریشان خاطری را تسکین بخشیدن. ( فرهنگ عوام ). مایه دلخوشی کسی را با اندرز و نصیحت فراهم کردن و از غم و اندوه او کاستن. کسی را تشویق کردن و بر جرأت او در اقدام به کاری افزودن. ( از فرهنگ لغات عامیانه ) : یوسف... برخاست و همه را در کنار گرفت و دلداری داد و گفت فارغ باشید. ( قصص الانبیاء ص 84 ). برادران او را در کنار گرفتند و هریکی او را دلداری دادند. ( قصص الانبیاء ص 61 ). هر یک را بقدر خویش دلداری دهد. ( گلستان سعدی ).

جدول کلمات

تسلی

پیشنهاد کاربران

Sympathy دلداری دادن

تسلیت . . . . .


کلمات دیگر: