کلمه جو
صفحه اصلی

گورو

فرهنگ فارسی

هانری - ژوزف - اوژن ژنرال فرانسوی ( و . پاریس ۱۸۶۷ - ف . ۱۹۴۶ م . ) . وی [ ساموری ] را بسال ۱۸۹۸ در سودان دستگیر کرد و در سال ۱۹۱۲ م . معادن [ لیوتی ] در مارکش گردید . سپس در سال ۱۹۱۵ م . فرمانده نیروهای فرانسوی شرق و بعد فرمانده ارتش چهارم فرانسه در شامپانی و در سالهای ۳۷ - ۱۹۲۳ م . فرماندار پاریس شد .

لغت نامه دهخدا

گورو. [ رُ ] ( اِخ ) هانری ژزف اوژن ( 1867-1946 م. ). ژنرال فرانسوی که در پاریس متولد شد. وی در سال 1898 سموری را در سودان دستگیر کرد. در سال 1912 در مراکش معاون لیوتی و در سال 1915 فرمانده نیروهای شرقی فرانسه بود. وی در سوریه آرامش برقرار کرد وسرانجام در سالهای 1923 تا 1936 حکمران پاریس شد.

دانشنامه عمومی

به آموزگاران و راهنمایان دینی در دین های هندوگرایی، بوداگرایی، سیک گرایی و جنبش های دینی دیگر گورو (سانسکریت: गुरू) گفته می شود.
Wikipedia contributors, "Guru," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Guru&oldid=147774263 (accessed July ۲۹، ۲۰۰۷).
گورو در اصل همان نقشی را در این دین ها دارد که مرشد در صوفی گری. در دین های آسیایی، به گورو به عنوان کانالی برای دریافت فرزانگی نگریسته می شود.
گورو نانک | گورو انگد | گورو امرداس | گورو رام داس | گورو ارجن | گورو هر گوبیند | گورو هر رای | گورو هر کریشن | گورو تیغ بهادر | گورو گوبیند سینگ | گورو گرانت صاحب

دانشنامه آزاد فارسی

گورو (guru)
پیشوا یا آموزگار دینی هندو یا سیک. در آیین سیک به طور خاص به هر یک از ده زعیم و معلمی که جامعۀ دینی سیک را بنیاد نهادند و سازمان دادند، اطلاق می شود. نخستین آن ها نانَک دین سیک را آورد. آخرین آن ها گوبیند سینگ خالصه (فرقۀ سیک) را تأسیس کرد و کتاب مقدس سیک ها گورو گرانته صاحبرا گوروی جامعه پس از مرگ خود اعلام کرد. هشت گوروی دیگر به ترتیب عبارت بودند از اَنگَد، اَمَر داس، رام داس، اَرجَن، هَرگوبیند، هَر رای، هَر کریشِن، و تِگه بهادر.

گورو (مردم شناسی). گورو (مردم شناسی)(Gouru)
عضو قومی مَنْدِه زبان، ساکن ساحل عاج. ابتدا شکارچی بودند و اکنون با کشاورزی زمین نوبتی امرار معاش می کنند. در روستاهایی پدرتبار زندگی می کنند و شورایی متشکل از زُعما اقتدار سیاسی را به دست دارد. محصولات خود را دادوستد می کنند و زنان نظارت بر مبادلۀ کالاهای معیشتی را برعهده دارند.

واژه نامه بختیاریکا

( گُورَو ) گوراب؛ مرداب

پیشنهاد کاربران

معلم معنوی

معنی در زبان لری بختیاری

فرار کردن

گورو:گوروه


ب معنای رهبر . پیشوا . فرمانده


نام چشمه ای کم آب

یکی از شخصیت های مورتال کامبت

گورو Guru– بمعنی محو کنندۀ تاریکی.
گورو همان آموزگارِ درونی ماست که همچنین بیرون از ما نیز تلالو دارد. ( در عرفان و ادبیات پارسی گورو هم معنی با استاد و پیر معنوی است ) . وجودی که بتدریج ما را به سمت تجربۀ روشن بینی رهنمون می سازد. خواستۀ ذاتی برای حقیقت و خدا ( باکتی ) بنیادی ترین تجلی گورو است. باوری رایج وجود دارد که گورو را فقط در شکل شخصی دیگر ( بیرونی ) دنبال کرده و طلب می کند. در حقیقت� این گوروی درونی است که فرد را به سمت سایر اشکالِ گورو هدایت می کند و ما هیچگاه بیش از تپش قلب خویش از قدرت روشنایی بخش گورو به دور نیستیم.

واژه Guru یا گورو را میتوان بصورت زیر به دو واژه تفکیک نمود : Gu ru : گو رو
این دو واژه گرچه ممکن است که ریشه خود را در سانسکریت داشته باشند، اما دو واژه به زبان فارسی اند.
Gu یا گو گرچه فعل امر به دوم شخص مفرد، اما مخفف مصدر گفتن می باشد و ru یا رو یعنی در مقابل یا روبرو. منظور از گفتگوی حضوری و چشم در درچشم. یک واعظ یا خطبه گر یا سخنران به عنوان گوینده در مقابل چشم سر شنوندگان. بطور عمومی هر معلم و آموزگار و استادی که پای تخته سیاه به ایستد و با دانش آموزان و دانشجویان سخن بگوید و یا هر سخنرانی که پشت تریبون و میکرفون قرار بگیرد و برای شنوندگان سخن بگوید یک Guru یا گورو محسوب میشود. اما بطور اخص این لقب به آموزگاران وِداهای چهار گانه ( veden ) و اوپانیشادها ( Upanishaden ) اطلاق میگردد. در زبان آلمانی پسوند en نشانه جمع می باشد. اوپانیشادها حدود ۱۰۸ تا متن مختلف می باشند که حدود 200 تا700 سال قبل از میلاد مسیح نوشته شده اند. در آن متن ها قربانی های ظاهری و سردود های مربوط به مراسم قربانی در وِدا ها جای خود را به قربانی درونی و باطنی داده است، که امروز میتوان آنرا با از خود گذشتگی عرفانی مترادف و هم معنی دانست. از دیدگاه بعضی فیلسوفان و حکیمان و عارفان پدیده خود دو نوع است: یکی واقعی و ظاهری که به زبان رومیان باستان ego یا اِگو نامیده میشود و ارتباط اش با تاریکی و ظلمت است و دیگری خود حقیقی یا باطنی که رابطه اش با روشنایی و خداوند است.
شوخی : I am a Guru
هرکسی که به خودِ حقیقی و باطنی خویش پی به برد میتواند با خیال راحت خودرا یک گورو بپندارد.

در زبان پهلوی باستان به معنی جوراب و پا پوش استفاده شده .


کلمات دیگر: