مترادف برگزیده : زبده، صفی، گزیده، مبعوث، مختار، مرجح، ممتاز، منتخب، نخبه
برگزیده
مترادف برگزیده : زبده، صفی، گزیده، مبعوث، مختار، مرجح، ممتاز، منتخب، نخبه
فارسی به انگلیسی
chosen, selected
adoptive, choice, chosen, select, selection
فارسی به عربی
اختیار , مختار , مفضل
فرهنگ اسم ها
(تلفظ: bargozide) آنکه یا آنچه از میان یک مجموعه ، معمولاً به عنوان بهترین انتخاب شده ؛ منتخب.
مترادف و متضاد
صفت زبده، صفی، گزیده، مبعوث، مختار، مرجح، ممتاز، منتخب، نخبه
زبده، صفی، گزیده، مبعوث، مختار، مرجح، ممتاز، منتخب، نخبه
محبوب، برگزیده، مطلوب
پوست کنده، خاردار، نوک تیز، نوک دار، عمدی، لخت، برگزیده، انتخاب شده، پاک کرده، کلنگ خورده
برگزیده
انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده
خاص، برگزیده، سره، ممتاز منتخب
برگزیده، منتخب
فرهنگ فارسی
شرکتکنندهای که برای مرحلۀ بعدی رقابت یا مرحلۀ نهایی مسابقات انتخاب شده است
( اسم ) ۱- انتخاب شده منتخب . ۲- ترجیح داده شده مرجح .
فرهنگ معین
( ~. گُ دِ ) (ص مف . ) ۱ - انتخاب شده . ۲ - ترجیح داده شده .
لغت نامه دهخدا
برگزیده. [ ب َ گ ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) انتخاب شده. منتخب. ( فرهنگ فارسی معین ). چشم و چراغ. دست چین. سره. گزیده.گزین. گل سرسبد. مهین. یکه چین. اثرة. أثیر. اَطائب. أمثل. أوسط. ( ترجمان القرآن جرجانی ). خَشیب. خیار. ( منتهی الارب ). خیارة. خیر [ خ َ / خ َی ْ ی ِ ]. خیرة. سُخالة. صفو. صَفوة. صفی . طوبی. عَتیق. عَفو. غُرّة. فائق. مَثیل. ( منتهی الارب ). مُجتبی. ( دهار ). مُختار. مُرتضی. مُصطفی. مَطائب. مُنتخب. نخبة [ ن ُ ب َ/ن ُ خ َ ب َ ]. نقاوة [ ن َ وَ / ن ُ وَ ]. نَقاة. ( منتهی الارب ). نُقایة. ( دهار ). نَقوة. نقی . نقیّة. وسط. ( دهار ). هَجان. ( منتهی الارب ) : به حق محمد که نبی برگزیده است. ( تاریخ بیهقی ص 316 ). از این حکم بیرون نیست هیچکس نه ملک مقرب و نه نبی مرسل و نه برگزیده ای بواسطه برگزیدگی. ( تاریخ بیهقی ص 307 ).
احرار روزگار رضاجوی من شدند
چون برگزیده علی المرتضی شدم.
هرکه یزدان برگزیدش برگزیده آن بود.
در بحر فکر خاطر دردانه سنج را.
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده.
احرار روزگار رضاجوی من شدند
چون برگزیده علی المرتضی شدم.
ناصرخسرو.
در شهنشاهی ترا یزدان ز عالم برگزیدهرکه یزدان برگزیدش برگزیده آن بود.
معزی.
ای درّ برگزیده که غواص کرده ای در بحر فکر خاطر دردانه سنج را.
خاقانی.
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده.
حافظ.
اختصاص ؛ برگزیده شدن. أطراب ؛ برگزیده ریاحین. انفاس ؛ برگزیده و نفیس شدن. تقمّؤ؛ برگزیده مال گرفتن. ( از منتهی الارب ). حَمیم ؛ مال برگزیده. خَیر؛ بهترین برگزیده و مردبرگزیده پرهنر. خیرةاﷲ؛ برگزیده خدای عزوجل. ( دهار ). صَفْو؛ خالص و برگزیده از هر چیزی. صُیّاب ، صُیابة؛ خالص و بی آمیغ و برگزیده از هر چیزی. ( منتهی الارب ). عقار [ ع َ / ع ُ ]؛ برگزیده رخت و اسباب که جز در عید و نحو آن استعمال نکنند. عُلبوبة؛ برگزیده و مهتر قوم. ( منتهی الارب ). نَجیب ؛ شتر برگزیده. نخبة؛ مرد برگزیده. ( دهار ). نَصیّة؛ خیار و برگزیده از مردم و ستور و جز آن. نُضاض ؛ برگزیده قوم. ( از منتهی الارب ). نقابة؛ برگزیده هر چیزی. ( دهار ). || ترجیح داده شده. مرجح. ( فرهنگ فارسی معین ). پسندیده. ( ناظم الاطباء ). پسندآمده : مخصوص گردانید او را به رسمهای برگزیده. ( تاریخ بیهقی ص 308 ). و رجوع به گزیده شود.فرهنگ عمید
۱. انتخاب شده، منتخب.
دانشنامه عمومی
برگزیده ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
برگزیده (فیلم ۱۹۸۱)
برگزیده (کتاب)
برگزیده (فیلم ۱۹۸۱)
برگزیده (کتاب)
wiki: آثارالحق است که شامل تعالیم شفاهی استاد الهی بین سال های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۳ می باشد. اندیشه استاد الهی، به جز در تألیفاتش، بیشتر از طریق آموزش های شفاهی در جمع های غیر رسمیِ دوستانه انتقال می یافت. چند سال بعد از درگذشتش، یادداشت هایی که در این جمع ها برداشته شده بود، توسط فرزندش،بهرام الهی، در دو جلد به نام آثارالحق منتشر شد.
ظاهر، باطن، دنیا و آخرت... هر چه بخواهید در ریشه محبت است. اگر ریشه محبت کرم خوردگی پیدا کند یا فاسد شود هر چه دارید خراب می شود. انسان خودش تا حدودی در پرورش محبت دخالت دارد. باید ماهیت خود را قلب به شیرینی کند تا به مذاق همه شیرین باشد و خودش هم شیرینی را حس کند.
در کتاب برگزیده گفتارهایی جمع آوری شده که بیشتر نمودار جنبه های عملی فلسفه و مشی فکری استاد الهی هستند. در مقدمه کتاب آمده است:«در تعلیمات استاد، روی سخن بیشتر با کسانی است که زندگی مادی را غایت هستی نمی دانند و فارغ از تعصبات نژادی و جنسیتی و مذهبی و فرهنگی، در پی شناخت بیشتر و عمیق تر از حقیقت هستی خود و معنای زندگی هستند.»
جیمز موریس در مورد تعلیمات شفاهی استاد الهی می گوید: «استاد الهی با تعلیمات شفاهی خود و پاسخ به سه سؤال بنیادین متافیزیکی و اخلاقی دربارهٔ اصل و فطرت انسان، حقوق و وظایف و مقصد نهایی اش، دانشگاه معنوی را برای هرانسانی فارغ از فرهنگ و عقیده خاص، بنیان نهاد. تعلیمات استاد الهی، روش عملی منسجمی را در اختیار انسان می نهد که امکان پیشرفت معنوی او را در مراحل مختلف فراهم می کند. از نکات اساسی آموزه های او می توان به توضیح مفهوم نقش مظهریت الهی اشاره کرد.»
کتاب برگزیده در سال ۲۰۱۴ با نام Paroles de Vérité به همراه مقدمه ای درباره کتاب توسط لیلی انور به زبان فرانسه ترجمه شده است.. این کتاب توسط انتشارات البن میشل(Albin Michel) منتشر شده است.
ظاهر، باطن، دنیا و آخرت... هر چه بخواهید در ریشه محبت است. اگر ریشه محبت کرم خوردگی پیدا کند یا فاسد شود هر چه دارید خراب می شود. انسان خودش تا حدودی در پرورش محبت دخالت دارد. باید ماهیت خود را قلب به شیرینی کند تا به مذاق همه شیرین باشد و خودش هم شیرینی را حس کند.
در کتاب برگزیده گفتارهایی جمع آوری شده که بیشتر نمودار جنبه های عملی فلسفه و مشی فکری استاد الهی هستند. در مقدمه کتاب آمده است:«در تعلیمات استاد، روی سخن بیشتر با کسانی است که زندگی مادی را غایت هستی نمی دانند و فارغ از تعصبات نژادی و جنسیتی و مذهبی و فرهنگی، در پی شناخت بیشتر و عمیق تر از حقیقت هستی خود و معنای زندگی هستند.»
جیمز موریس در مورد تعلیمات شفاهی استاد الهی می گوید: «استاد الهی با تعلیمات شفاهی خود و پاسخ به سه سؤال بنیادین متافیزیکی و اخلاقی دربارهٔ اصل و فطرت انسان، حقوق و وظایف و مقصد نهایی اش، دانشگاه معنوی را برای هرانسانی فارغ از فرهنگ و عقیده خاص، بنیان نهاد. تعلیمات استاد الهی، روش عملی منسجمی را در اختیار انسان می نهد که امکان پیشرفت معنوی او را در مراحل مختلف فراهم می کند. از نکات اساسی آموزه های او می توان به توضیح مفهوم نقش مظهریت الهی اشاره کرد.»
کتاب برگزیده در سال ۲۰۱۴ با نام Paroles de Vérité به همراه مقدمه ای درباره کتاب توسط لیلی انور به زبان فرانسه ترجمه شده است.. این کتاب توسط انتشارات البن میشل(Albin Michel) منتشر شده است.
wiki: برگزیده (کتاب)
فرهنگستان زبان و ادب
{qualifier} [ورزش] شرکت کننده ای که برای مرحلۀ بعدی رقابت یا مرحلۀ نهایی مسابقات انتخاب شده است
جدول کلمات
زبده, سرآمد
پیشنهاد کاربران
صفت مفعولی از مصدر برگزیدن: منتخب، انتخاب شده، گزینش شده
ممتاز
دست چین
صفت مفعولی از مصدر برگزیده: منتخب، انتخاب شده، گزینش شده.
بهترین اولین
منتخب، گلچین، ممتاز، زبده، صفی، گزیده، مبعوث، مختار، مرجح، نخبه
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده ( حافظ )
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده ( حافظ )
انتخاب شده . . منتخب . .
لب . .
کلمات دیگر: