مترادف مرمت کردن : ترمیم کردن، تعمیر کردن، بازسازی کردن، به سازی کردن، اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
مرمت کردن
مترادف مرمت کردن : ترمیم کردن، تعمیر کردن، بازسازی کردن، به سازی کردن، اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
فارسی به انگلیسی
to repair, to mend, to fix, to renovate, to revamp, to rehabilitate, to rebuild, to refurbish
مترادف و متضاد
ترمیم کردن، تعمیر کردن
بازسازی کردن، بهسازی کردن
اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
۱. ترمیم کردن، تعمیر کردن
۲. بازسازی کردن، بهسازی کردن
۳. اصلاح کردن، بهبود بخشیدن
جبران کردن، عازم شدن، مرمت کردن، تعمیر کردن، دوباره دایر کردن
درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن
انجام دادن، شروع بکار کردن، اماده استفاده کردن، لخت شدن، مرمت کردن
مرمت کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) اصلاح کردن بنا و غیره تعمیر کردن .
تعمیر کردن، نوسازی کردن
جملات نمونه
باید ساختمانهای تاریخی را هر ساله مرمت کنیم
we must repair historic buildings on a yearly basis
لغت نامه دهخدا
مرمت کردن. [ م َ رَم ْ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) التیام دادن. اصلاح کردن. ترمیم کردن. تعمیر. ( از منتهی الارب ) :
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم.
دارالفناء کوی مرمت نمی کنند
برخیز تا عمارت دارالبقا کنیم.
سعدی ( از نسخه خطی کهن ).
جدول کلمات
ترمیم
پیشنهاد کاربران
میببب بمىلل بن. رنىق رنى
تجدید بنا
بازسازی . . . . . . .
کلمات دیگر: