کلمه جو
صفحه اصلی

کریشک

فارسی به انگلیسی

cave, pit, chicken

cave, pit


فرهنگ معین

(کُ شَ) (اِ.) مغاک ، گودال .


(کَ یا کِ شَ) (اِ.) جوجه مرغ .


(کُ شَ ) (اِ. ) مغاک ، گودال .
(کَ یا کِ شَ ) (اِ. ) جوجه مرغ .

لغت نامه دهخدا

کریشک . [ ک َ / ک ِ ش َ ] (ص ) مرد جنگی . (آنندراج ) (جهانگیری ). مرد جنگی و جنگ کننده . || (اِ) جوژه ٔ مرغ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جوجه ٔ مرغ . (برهان ). جوژه ٔ هر مرغ را گویند. (جهانگیری ). || بمعنی مغاک و گودال هم بنظر آمده است . (برهان ). حفره . گو. کنده . حفیره . (یادداشت مؤلف ). چاله .


کریشک. [ ک َ / ک ِ ش َ ] ( ص ) مرد جنگی. ( آنندراج ) ( جهانگیری ). مرد جنگی و جنگ کننده. || ( اِ ) جوژه مرغ. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جوجه مرغ. ( برهان ). جوژه هر مرغ را گویند. ( جهانگیری ). || بمعنی مغاک و گودال هم بنظر آمده است. ( برهان ). حفره. گو. کنده. حفیره. ( یادداشت مؤلف ). چاله .

کریشک. [ ک َ ] ( اِ )بمعنی انگشت کهین است ، چنانکه مهذب الاسماء در ترجمه خنصر گفته است. ( آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ).

کریشک . [ ک َ ] (اِ)بمعنی انگشت کهین است ، چنانکه مهذب الاسماء در ترجمه ٔ خنصر گفته است . (آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).


فرهنگ عمید

۱. جوجۀ مرغ.
۲. مرد جنگی.
مغاک، گودال، گودی.

۱. جوجۀ مرغ.
۲. مرد جنگی.


مغاک؛ گودال؛ گودی.


پیشنهاد کاربران

کریشکیدن = جنگیدن. رزمیدن. مبارزهیدن.


کلمات دیگر: