مترادف معتاد : آمخته، اخت، خوگر، خوگیر، مالوف، مانوس، افیونی، تریاکی، وافوری، افیون خور
برابر پارسی : نارکوکی، خوگرفته، دژخوی، خوگر، اپیونی، بَنگی
addicted, accustomed
addict, dependent, confirmed, freak, given, fiend, oholic _, junky, user
صفت
آمخته، اخت، خوگر، خوگیر، مالوف، مانوس
افیونی، تریاکی، وافوری، افیونخور
۱. آمخته، اخت، خوگر، خوگیر، مالوف، مانوس
۲. افیونی، تریاکی، وافوری، افیونخور
بنگ