کلمه جو
صفحه اصلی

قاموس


مترادف قاموس : فرهنگ، لغت نامه، واژه نامه، رازدار، سرپوش، دریا، قلزم

برابر پارسی : فرهنگ، واژه نامه، باور، اندیشه، روش

فارسی به انگلیسی

lexicon, dictionary, ocean

dictionary, ocean


lexicon


فارسی به عربی

قاموس , قاموس المعانی , معجم

عربی به فارسی

قاموس , فرهنگ


مترادف و متضاد

dictionary (اسم)
فرهنگ، واژه نامه، قاموس، کتاب لغت، فهرست معانی

lexicon (اسم)
فرهنگ، واژه نامه، قاموس، کتاب لغت، لغت نامه، دیکسیونر

thesaurus (اسم)
انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات

فرهنگ، لغت‌نامه، واژه‌نامه


رازدار، سرپوش


دریا، قلزم


۱. فرهنگ، لغتنامه، واژهنامه
۲. رازدار، سرپوش
۳. دریا، قلزم


فرهنگ فارسی

نام اصلی آن القاموس المحیط و القابوس الوسیط است و آن کتاب لغت عربی است بزبان عربی تالیف مجدالدین فیروز آبادی مولف درین کتاب حرف آخر ریشه کلمات را باب و حرف اول را فصل قرار داده است . این کتاب از زمان تالیف مورد توجه بسیار واقع شده و مکرر شرح و تحشیه و ترجمه شده .
دریا، میانه دریا، دریای عظیم ، کتاب لغت، قاموس: نام کتاب لغت عربی تالیف فیروز آبادی
۱ - ( اسم ) میانه دریا گودترین جای دریا ۲ - دریا ۳ - دریای بسیار آب ۴ - کتاب لغت ( عربی ) ( بمناسبت قاموس فیروز آبادی ) ۵ - ( صفت ) رازدار صاحب سر جمع : قوامیس .

واژه‌نامۀ خاص یک زبان، به‌ویژه زبان‌های باستانی


فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (اِ. ) میانه دریا. ۲ - کتاب لغت . ۳ - (ص . ) رازدار، صاحب سرُ. ۴ - ذات ، طبیعت . ۵ - ذهنیت ، نظر.

لغت نامه دهخدا

قاموس . (اِخ ) نام کتاب لغت عربی فیروزآبادی و برای شناسائی آن رجوع به مقدمه ٔ لغتنامه از صص 334 - 338 شود.


قاموس. ( ع اِ ) میانه دریا. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ): سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وضع رجله فیه فاض و اذا رفعها غاض. || معظم دریا. ( منتهی الارب ). گودترین جای دریا. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || دریای بسیار آب. || جای دورتک از دریا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) رازدار. صاحب سرّ کسی. ج ، قوامیس.

قاموس. ( اِخ ) نام کتاب لغت عربی فیروزآبادی و برای شناسائی آن رجوع به مقدمه لغتنامه از صص 334 - 338 شود.

قاموس . (ع اِ) میانه ٔ دریا. (منتهی الارب ) (غیاث ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ): سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وضع رجله فیه فاض و اذا رفعها غاض . || معظم دریا. (منتهی الارب ). گودترین جای دریا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || دریای بسیار آب . || جای دورتک از دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) رازدار. صاحب سرّ کسی . ج ، قوامیس .


فرهنگ عمید

۱. کتاب لغت، فرهنگ. &delta، در اصل نام کتاب «قاموس المحیط» در لغت عربی تٲلیف فیروزآبادی است.
۲. مجموعۀ واژگان تعریف شده در ذهن، ذهنیت.

۱. کتاب لغت؛ فرهنگ. Δ در اصل نام کتاب «قاموس‌المحیط» در لغت عربی تٲلیف فیروزآبادی است.
۲. مجموعۀ واژگان تعریف شده در ذهن؛ ذهنیت.


فرهنگستان زبان و ادب

{lexicon} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] واژه نامۀ خاص یک زبان، به ویژه زبان های باستانی

جدول کلمات

دریا , میانه دریا

پیشنهاد کاربران

قاموس:مرام، مسلک

ژ - ش جان برات ممرم. چه بی رحم و سر به هوایی

هوالعلیم

قاموس : دایرة المعارف ؛ فرهنگ ؛ واژه نامه ؛ ذات وطبیعت ؛مرام ومسلک ؛. . . .

مرام و معرفت ، قانون زندگی ، ذهنیت ، مسلک

دیگر از این چیز ها بیشتر بزارید


کلمات دیگر: