مترادف قراول : پاسدار، جلودار، دیده بان، دیده ور، طلایه، کشیک، گماشته، مستحفظ، نگهبان، یزک، نشانه روی، نشانه گیری
برابر پارسی : نگهبان، پاسدار، دیدبان
sentinel, watchman, patrol
sentinel, warder
پاسدار، جلودار، دیدهبان، دیدهور، طلایه، کشیک، گماشته، مستحفظ، نگهبان، یزک
نشانهروی، نشانهگیری
۱. پاسدار، جلودار، دیدهبان، دیدهور، طلایه، کشیک، گماشته، مستحفظ، نگهبان، یزک
۲. نشانهروی، نشانهگیری
قراول . [ ق َ وُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 4000 گزی جنوب کلاله . موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مالاریائی است . سکنه ٔ آن 605 تن است . آب آن از رودخانه ٔ دوچای و محصول آن برنج ، غلات ، حبوبات ، تریاک ، لبنیات ، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان مختصر بافتن پارچه ٔ ابریشمی و نمدمالی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
محسن تأثیر (از آنندراج ).
سربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود؛ نگهبان؛ دیدهبان.
〈 پیشقراول: (نظامی) پیشرو لشکر؛ سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن رود.