برابر پارسی : نابسنده
غیر کافی
برابر پارسی : نابسنده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عاجز , لفترة قصیرة , ناقص
عربی به فارسی
نارسا , نابسنده
مترادف و متضاد
مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه
نامساعد، نابسنده، غیر کافی
کم، نحیف، غیر کافی
ناقص، نا تمام، غیر کافی، انجام نشده
کم، غیر کافی، اندک قلیل
کلمات دیگر: