مترادف فعالیت : پرکاری، تلاش، جدیت، سخت کوشی، کار، کوشش، مشغله
برابر پارسی : تلاش، تکاپو، ناآرامی، پرکاری، کار و جنبش، کُنشگری، کنش وری، کوشش، کوشندگی
activity
پرکاری، تلاش، جدیت، سختکوشی
کار، کوشش، مشغله
۱. پرکاری، تلاش، جدیت، سختکوشی
۲. کار، کوشش، مشغله
← آهنگ پرتوزایی
کوشش، تکاپو، کار و جنبش، کنشگری، کنش ور