کلمه جو
صفحه اصلی

قدردان


مترادف قدردان : سپاسگزار، شکرگزار، قدرشناس، ممنون، نمک شناس

متضاد قدردان : قدرنشناس

برابر پارسی : سپاس دار

فارسی به انگلیسی

appreciative, grateful


appreciative, liege


appreciative, grateful, liege

فارسی به عربی

مقدر

مترادف و متضاد

سپاسگزار، شکرگزار، قدرشناس، ممنون، نمک‌شناس ≠ قدرنشناس


appreciative (صفت)
قدردان، قدرشناس، مبنی بر قدردانی

grateful (صفت)
قدردان، سپاسگزار، ممنون، حق شناس، متشکر، نمک شناس

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ارزش دیگران را بداند قدر شناس . توضیح بعضی مردم از بی التفاتی دال ( اول ) را متحرک خوانند .

لغت نامه دهخدا

قدردان.[ ق َ ] ( نف مرکب ) قدرداننده. قدرشناس. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

قدرشناس#NAME?


= قدرشناس

فرهنگ فارسی ساره

سپاسدار


واژه نامه بختیاریکا

بِشکار
اِشکارا

پیشنهاد کاربران

Grateful


کلمات دیگر: